6f/2 (34575)
6f/2 (34575)
از زمانیکه بشر پا به عرصه وجود گذاشت و برای ادامه زندگانی خود، به حکم ضرورت به مبارزه با طبیعت برخاست، زن و مرد در
در این اجتماعات ، شیوه زندگی بر پایه شکار و گردآوری خوراک قرار گرفته است. مرد به شکار می رفت، زن به جمع آوری خوراک مشغول بوده است و گاهی نیز به شکار میرفت. هر یک از این دو، توانایی خاصی داشت که برای انجام دادن کاری ، ضروری بوده . ارزش هردو برابر هم می بود. محل اقامت در این مرحله ، دو مکانی است و فرزندان همواره دوتباری اند.
در دوره زن سالاری، زن قدرت بسیار می یابد ، چرا که کار زن، کشاورزی است و مشغله مرد دامداری است. اساساً اساس برتری زن بر مرد و یا بالعکس را همین عامل مهم ، تعیین می کند. اگر عامل اقتصادی و تکنیکی در دست هر یک از جنس ها باشد، آن یک قدرت را به یدک می کشد و سپس ارزش ها و هنجارها نیز به سراغ قبول ذهنیتها از این برتری خواهد آمد. همانطوری که در دوره زن سالاری زن به اقتضای کار و فعالیتش ، یعنی کشاورزی ، مادر و سرور طبیعت دانسته می شود، در دوره پدرسالاری با در اختیار گرفتن فعالیتهای اقتصادی توسط مردان ، اهمیت یافتن نرینگی رشد پیدا کرد و در پی آن عقاید و فرهنگها نیز در پی توجیه مردسالاری برآمده اند.
همچنین در این دوره، عدم تعادل بین وظایف زن و مرد به وجود می آید و شاید همین امر، اساس تشکیل بعضی از جوامع اولیه که زن در آنها بر مرد تفوق یافته، بوده است. در این عهد، عناصر اولیه اقتصاد انسانی، عبارت بوده است شکار، صید ماهی ، باغداری و کشاورزی از طرف دیگر ، خانواده بزرگ منجر به تشکیل قبایل، طایفه ها و احیاناً کلانها گردیده است. به زعم گوردن چایلد کشفیات زنان در این دوره، ساخت آسیای سنگی بزرگ به خاطر توجه زنان به جوانه زدن و دوره باز تولید غلات، ساخت ظروف و بزرگ برای نگهداری بذر و اختراع اولین ظروف سفالین، نوآوری در نخ ریسی و بافندگی را شامل می شد. بافندگی از ریشه و شاخه و الیاف درختان در این دوره به علت فرصت بیشتر زنان و نیاز فعالیت های کشاورزی و کم شدن پوست حیوانات شکار شده توسعه بیشتری یافت . این اختراعات جدید باعث ترقی در موقعیت و جایگاه اجتماعی زنان شد، به طوری که نه تنها انتساب فرزند از نام آنها است بلکه نخستین خدایگان نیز مونث هستند. یکی از ویژگیهای اساسی در این دوره ، عدم جنگ و خونریزی ، بین اقوام است. لذا از فعالیت های خصمانه در بین آنان نشانی نیست.
انسان ما قبل تاریخ در مناطق مختلف ایران می زیسته و از طریق شکار امرار معاش می کرد و ابزارهای سنگی را برای نیاز خویش به کار می برده است. در مناطقی که شکار به اندازه کافی نبود زنان به کار تهیه ریشه های گیاهی می پرداختند و شاید ممارست در این کار سبب شد که انسان به راز روئیدن نباتات پی ببرد و چون در این منطقه نگاهبانی آتش بر عهده زنان بوده و نیز بسیاری دیگر از امور را زنان انجام می دادند، می توان گفت که زن سالاری که در ایران ماقبل تاریخ وجود داشته، می بایست از همین امر نشأت گرفته باشد.
سازمان اجتماعی قبایل آریایی قبل از تشکیل دولت ماد، حتی بعد از آن از ساخت قبیله ای داشت و بر این سازمان جماعت عشیرتی بنیان گرفته بود. برخی از نویسندگان یادآور می شوند که این سازمان اجتماعی در ابتدا مادرسالاری و مادر نسبی بود و تنها پس از برخورد با اقوام دیگر و شیوه نظام اجتماعی اقوام سامی دگرگون یافت و در سیر تحول خود به پدر نسبی و پدر سالاری تغییر شکل داد. در این باره می توان گوتیها (اولین آریایی های ساکن غرب ایران) ماساژتها از قبایل سیت نیز که از شیوه مادر نسبی و حکومت زنان پیروی می کردند، نمونه داد.
درست همان عواملی که باعث ارتقای پایگاه زنان شده این بار نصیب مردان شده و آنان را تا حد الوهیت و شایسته ستایش ، بالا برد. دراین دوره به علت محدود شدن شکار، مردان به کشاورزی روی آوردند و با اختراع خیش به جای کج بیل، موقعیت خویش را مستحکم ساختند و در پی آن موفق به کشف فنونی نیز در این رابطه شده اند، همچون دست یافتن به انرژی های نوین، اشکل نوین حمل و نقل ، خصوصیات فیزیکی غلات ، کشف قوانینی در زمینه فلزات ، ساخت مسکن با آجر و …
بنابراین ، آن عامل اساسی که باعث شد تا جهان دیگری برای انسانها رقم بخورد، عامل اقتصادی _ تولیدی بود تا مرد را به عنوان تولید کننده جانشین زن سازد.
مسائل دیگری که در آن زمان رخ داده اند ، صرفاً پیامدهای چنین تغییری بوده اند. کشتزارهای وسیع با استفاده از خیش و نیروی حیوانات و سپس برده ها ، می توانست غذای جمعیت اضافه را تامین نماید و چون مشکلی از نظر حیات قابل وجود نداشت، یکجانشین شده و رفته رفته خانواده به عنوان سازمان اجتماعی ، جایگزین گروههای وسیعتر و بزرگتر شد. از طرف دیگر مازاد تولدی غذایی که به وسیله مردان تامین شده بود باعث بوجود آمدن قشر صنعتگر و نیز اقشاری چون پیشه ور، روحانی و نظامیان در مکانی به نام شهر شد.
در واقـع تولیـد غذایـی به حدی رسیـده بود که این اقشـار تـازه به دوران رسـیده می توانستند برای امرار معاش از مازاد فرآورده های کشاورزان و دامداران استفاده کنند. از این پس کشاورزان و دامداران وظیفه سنگین تری نسبت به گذشته پیدا کرده اند و آن عبارت از تلاش برای تولید بیشتر بود تا بتوانند از مازاد آن ، خوراک قشر صنعتگر (و اقشار دیگر) را تامین نمایند.
در دوره مرد سالاری ، تعادل بین انسان و طبیعت هم بهم خورد. انسان کشاورز برای دست یافتن به تولید بیشتر و زمین های مرغوب ، چاره ای جز افزایش سطح زیر کشت از طریق بریدن درختان و از طرف دیگر کشار دیگر قبایل و همسایگان نداشت.
تقسیم کار بر حسب جنس نیز در این دوره به چالش کشیده می شد. با از دست رفتن بنیاد اقتصاد زن سالاری ، مرد قابل ثنا و ستایش می شود و آنچه مورد اهمیت قرار می گیرد نقش پدر در تولید مثل است نه مادر. در نتیجه ، با به هم خوردن توازنی که در جامعه زن سالار بوجود آمد، موقعیت اجتماعی زن نیز دگرگون شد و از این پس، در فرهنگها و اسطوره ها نیز بر اساس تغییر جایگاه اجتماعی زن ، تعریف تازه ای ارائه شد و سیمای متفاوت از او ترسیم شد.
یکی از ویژگیهای اساسی در این دوره ، پدیدار شدن مالکیت خصوصی و شیوه متفاوت ارث بری است که هر دو بعد از شکل گیری خانواده بوجود آمده اند. در دوره زن سالاری ، ثروت از زن به قبیله انتقال می یافت ولی در دوره مرد سالاری، ثروت از پدر به پسران منتقل می شد و نه به دختران. از جمله شیوه هایی که می توان از توزیع ثروت خانواده جلوگیری به عمل آورد ، تمایل به ازدواج درون گروهی است به جای ازدواج برون گروهی . در توضیح این موضوع باید گفت که در دوره زن سالاری ، به خاطر اینکه ، جنگی بین قبایل و اقوام صورت نگیرد، زن و مرد قبایل مبادله می شدند و این تبادل که در وهله اول منجر به خیشاوندی بین قبایل بود، مانع جنگ بین آنان می شد. البته علل اصلی تبادل به خاطر تضمین حیات شکارگاهها بود، اما در پی تغییر ساخت اقتصاد جامعه ، نیازی به تضمین شکارگاهها نبود.
به عقیده گرماین تیلون، ازدواج درون گروهی به عنوان آغاز بستن در به روی زنان قلمداد می شود. و بدین سان مفهوم ابزاری زنان تحقق می پذیرد و نقش آنها را به موجوداتی زایا، مستخدمه و تولید مثل کننده برای گروه خانوادگی تقلیل می دهد.
لازم به یادآوری است که ما نقطه آغازین تاریخ مرد سالارانه را نشان دادیم اما خاتمه آن مشخص نیست و تنها برخی از جوامع ، آن هم به طور ناقص به آن پایان بخشیدند. از سوی دیگر هیچ تضمینی وجود ندارد که این جوامع نیز دوباره دچار استبداد مرد سالاری یا زن سالاری نشوند. همانطوری که از عنوان این مطلب پیداست، هدف ارائه و بررسی نقش مقام زن در تمدنهای کهن و جدید است . هر چند کلی یا ناقص در مورد شناخت مقام و منزلت زن در طی مسیر تاریخی تا به امروز خالی از فایده نخواهد بود. احتمال خطر کردن در یک مسیر ، بهتر از گام ننهادن در آن است.
به طور کلی نقش و مقام زن در تمدنهای کهن، متزلزل بوده است. امانیا در این زمینه به چند دلیل مهم اشاره کرده است. اول آن که، معیشت مردم بر اساس قناعت، توکل، سادگی و عدم رقابت بیانگذاری شده و فعالیت مرد در راه ارتزاق خانواده و تهیه وسایل زندگانی آنان کافی بود. می توان نتیجه گرفت که به فعالیت گسترده زنان در زمینه های اقتصادی ضرورتی نبود. دیگر اینکه ظهور ادیان مختلف که برای مهار کردن افکار ماجراجویانه و تعدیل نمودن روح عصیانگری ناشی از بی عدالتی های معمول آن زمان لازم بود، موجب محدود کردن زنان گردید.
نقش اجتماعی زن امروز عبارت است از فعالیت معینی که در جامعه برای افراد یا گروهای خاص وجود دارد ، نقش اجتماعی در جامعه شناسی به دو دسته نقش محول و نقش محقق تقسیم می شود . نقش محول عبارت است از فعالیتی که از سوی جامعه به افراد واگذار می شود، بدون اینکه فرد نقش فعال و سازنده ای در تحصیل وکسب آن داشته باشد. به نظر میرسد نقشی که زن خانه دار در جامعه ایفا میکند ، در زمره این چنین نقشی است. خانه داری فعالیت ساده ای تلقی میشود که از دیرباز در خانواده های خود آن را انجام داده و آداب ، رسوم و هنجارهای مربوط به آن از نسلی به نسل دیگر رسیده است . فعالیت و نقش زن در جامعه آنقدر ساده ، بدیهی و پیش پا افتاده فرض شده که میتوان گفت هیچ متفکری به عمق این مسأله و کارکردهای پنهانی که در فعالیت زن خانه دار وجود دارد، نیندیشیده است .
نگاهی ژرف و بینشی جامعه شناختی به فعالیتهایی که زن خانه دار در چهاردیواری منزل آنها را عهده دار است ، نشان میدهد که باید جایگاه نقش زن او را فراتر برده و آنرا در زمره نقشهای محقق قرار دهیم .
نقش های محقق فعالیت هایی هستند که برای ایفای صحیح آن ، فرد باید ابتکار و خلاقیتی از خود نشان دهد .
خانه داری با ابعاد اجتماعی آن اگر بخوا هد شکلی واقعی به خود بگیرد مستلزم آن است که ارزش یک نقش محقق را پیدا کند.
در جامعه ما وظایف عظیم و ارزشمندی به عهده زنان است . آنچه مهم است شناخت ویژگی ها و توانایی های زنان در اداره امور خانه و اجتماع است ، ایجاد امکانات مناسب برای افزایش توان، دانش و مهارتهای فردی زنان ، همکاری و همیاری و همفکری را که اساس زندگی زناشوئی است ارتقاء می بخشد و بازتاب آن در زندگی فردی و جامعه نقش ارزنده ای به جا خواهد گذاشت .
مدرن شدن در غرب از بار وظایف خانگی کاسته است. ولی در ایران هسته ای شدن خانواده ، وظایف خانگی وی را افزایش داده است .یعنی نقشهایی که در گذشته یا اصلاً وجود نداشته ، یا در انجام آن با دیگران سهیم بوده و یا کسان دیگری انجامش می دادند .برای روشنترشدن مسأله ، نقش « خانه داری » را مطرح میکنیم . چنین به نظر می رسد که تکنولوژی مدرن خانگی از بار وظایف خانگی زنان خانه دار ایرانی کاسته است . اما شواهدی چند این تصور را به زیر سؤال می برد . اگر بپذیریم که مهم ترین وظیفه خانگی زن خانه دار ، تهیه غذا در سه نوبت است ، استفاده از وسایل مدرن (نظیر :فریزر ، اجاق گاز ، فر و…) کمک چندانی به وی نکرده است و به جز آن که سختی کارش را تحت الشعاع قرار داده ، از نظر حجم و زمان کار، باری از دوشش برنداشته است .
باید توجه داشت یکی از وظایفی که پس از هسته ای شدن خانواده، خصوصاً بر دوش زنان خانه دار گذاشته شده است، خرید مایحتاج خانواده است. انجام این وظیفه در ایران ابعاد خاصی پیدا میکند. کوپنی بودن برخی ارزاق (درمواردی استثنایی)خرید برخی کالاهای خاص مثل نان و شیر این وظیفه را سنگین و وقت گیر میکند.
همچنین غذاهای آماده در ایران چندان مورد استقبال قرار نگرفتند و فقط خرید برخی از چاشنی ها و غذاهای مکمل مثل رب ، مربا، و ترشی در ایران جنبه عمومی پیدا کرده است . هر چند که در مورد زنان خانه دار ، این انتظار وجود دارد که( کدبانوگری) وی با تهیه و پخت انواع مرباجات ، ترشی جات و شیرینی جات تکمیل شود .حال آنکه در مقایسه با گذشته ، برای تهیه این غذاهای مکمل تنها نبود و با دیگران و به طور جمعی انجامش می داد.
گروهی معتقدند: وظیفه اصلی زن «خانه دار» ایرانی وظیفه مادری است که فرایند مدرن شدن یا توسعه مادی این وظیفه را هم از نظر حجم، هم از نظر اهمیت و هم از نظر ابعاد تحت تأثیر قرار داده است .
هسته ایی شدن خانواده ، یکی از جنبه های مادی زیستی راکه در گذشته بسیار اهمیت داشت ، یعنی انتظار بچه زایی زیاد را تقریباً از میان برداشت و در عوض جنبه مادری اجتماعی، اهمیت یافت ، زن خانه دار امروزی برای مراقبت و توجه از فرزند ، نسبتاً تنهاست .چشمهای مراقبی که قبلاً وجود داشت و کودک را تقریباً از هر نوع خطری محفوظ میداشت و مادر را در اجتماعی شدن یاری می رساند، امروزه وجود ندارد. به علاوه دخالت دیگران حتی مادربزرگ ها و پدربزرگ ها در تربیت کودک به تدریج غیرموجه و غیرقابل تحمل شده است . استفاده از مستخدمه و دایه نیز که در گذشته برای بزرگ کردن کودک به مادران یاری می رسانند ، امروزه یا منسوخ شده و یا با مشکلات فراوانی همراه است . شکلهای نوین نگهداری از کودکان یعنی «مهدهای کودک » چندان مورد استفاده زنان خانه دار قرار نمیگرد و از او انتظارمی رود فرزندانش راخود تربیت کند و این درحالی است که وظیفه مادری با طولانی شدن دوره کودکی و اضافه شدن دوره نوجوانی ، باز هم سنگینتر میشود . در واقع علم روانشناسی با تأکید بر رشد شخصیت انسان در دوران کودکی ، زمینه توجه روز افزون به کودکان را فراهم آورد و هسته ای شدن خانواده این وظیفه را به گردن مادران انداخت . نظارت اجتماعی وسیع ولی پنهان دیروز، جای خود را به نظارت اجتماعی محدود و آشکاری داد که کودک درآن محور توجه و علاقه دیگران است مادر نقش ویژه ای در آن دارد ، تاحدی که از او انتظار می رود همانند یک مشاور، مددکار یا روانکاو با مسائل کودکش برخوردکند.
انجام این انتظار نوین برای زنان خانه دار سنگینتر است ، زیرا از مهد کودک کمتر استفاده می کنند و از اوقات بیشتری را با کودک می گذرانند .
انجام نقش پرستاری و بهداشتیاری نیز یکی از وظایف زن خانه دار امروزی است که نسبت به گذشته ، ابعاد نوینی پیداکرده است . اولاً بالا رفتن سطح بهداشت و توجه محوری به کودک وظایف جدیدی را به عهده زن خانه دار گذاشته است . مواردی از قبیل : واکسیناسیون به موقع ، خوراندن داروهای تجویز شده در ساعات مقرر و محافظت دائمی کودک ازسرما و گرما . ثانیاً وظیفه بردن کودکان نزد پزشک، ایستادن در صفهای انتظار مطبها و داروخانه ها نیز عمدتاً بر دوش زنان خانه دار است و کمتر مردان به چشم میخوردند .
همچنین آموزش مدرن، وظایف جدیدی را به عهده مادران و زنان خانه دار گذاشته است ، او رابط مدرسه و خانه است و می بایست پاسخگوی رفتار بچه هایش در مدرسه باشد. درخانه اوست که ناظر و گاه یاری دهنده کودکان برای انجام تکالیفشان است . باید توجه کرد که ویژگی های آموزشی در ایران این وظیفه را نیز شاق تر میکند. مثلاً با پیدایش مدارس غیرانتفاعی و نمونه مردمی و تغییر نظام آموزشی گاه ثبت نام سالانه کودک به صورت یک معظل بزرگ درمی آید. آماده شدن بچه ها برای کنکور دانشگاه ها نیز خود داستان دیگری دارد که همگی بر بار وظایف زنان خانه دار می افزاید . مسئولیت حفظ آبروی خانه یکی از وظایف زنان خانه دار است که امروزه رنگ و بوی جدیدی به خود گرفته است .زن خانه داری که درگذشته سادگی و بی آلایشی ، راهنما و الگوی رفتارش بود، اینک درگیر شبکه انتظارات متنوع و متفاوتی است که برای برآورده شدن آنها می بایست نقش « سپر بلا» را بازی کنند.
در ایفای این نقش است که بیش از همه نقشها، دچار «کشمکش نقشها» می شود. یعنی با انتظارات گوناگونی که گاه آشتی ناپذیرند، روبه رو می گردد. مثلاً انتظارات بچه های امروزی به دلیل از هم پاشیدگی مرزهای اجتماعی و تماس وسیع با دنیای خارج – از طریق رسانه های گروهی – دیگر قابل کنترل نیست و معمـولاً زن خانه دار به عنوان مسئول حفظ آبروی خانه می بایست با این انتظارات کنار بیاید. خصوصاً در خانواده هایی که با مشکلات مالی روبه رو هستند( که تعدادشان در ایران کم نیست) حفظ آبروی خانه اغلب به قیمت مواجه زن با شوهر و از خودگذشتگی او یعنی صرف نظر کردن از خواسته های بسیار طبیعی اش تمام می شود.
همچنین در مواقعی که خانواده با بحران مواجهه می شود، مثل بیکاری موقت شوهر یا مریضی و غیبت او ، این انتظارات متضاد به حد نهایی خود می رسد . از او انتظار میرود در این دوران سخت، استحکام خانواده راحفظ کند ، بچه ها را با خواسته های رنگارنگ شان آرام کند . پس انداز شخصی اش را مصرف کند ، شوهرش را تسلی دهد ، حتی به دنبال یافتن منابع جدید درآمد باشد.
علاوه بر همه این ها، می بایست به نقش دیگری اشاره نمودکه بدون ایفای آن، زن خانه دار از عهده انجام این نقشها برنمی آید. این نقش که بهتر است آنرا «نقش مدیریتی زن خانه دار»بنامیم ، همانند محور واصل میان همه نقشهای او عمل میکند. در واقع او باید بین وظایف خانگی و وظایف خارج از خانه (فضای اجتماعی ) هماهنگی و تعادل ایجاد کند .
یعنی از طرفی برای انجام نقشهایش به برنامه ریزی و نظم احتیاج دارد و از طرف دیگر هنوز شکل هایی از زندگی سنتی بر فضای خانه اش سنگینی می کند. مثلاً در حالی که وقت خود را جوری تنظیم کرده است که در ساعت معینی به درس و مشق بچه اش برسد ، آمدن یک میهمان ناخوانده ، برنامه اش را به هم می زند. بنابراین زن خانه دار ایرانی دائماً میبایست آماده مقابله و مواجهه با این جور اتفاقات پیش بینی نشده باشد، امروزکودکش آبله مرغان می گیرد،فردا شوهرش به مأموریت می رود و پس فردا میهمانی از شهرستان می آید.
ایفای این نقش نیز به معنی قرار گرفتن او در موقعیت کشمکش نقشهاست . چون میبایست میان انتظارات مدرن و سنتی که اغلب آشتی ناپذیرند هماهنگی ایجاد کند:
شوهرش می خواهد که آخر هفته را استراحت کند ولی بچه ها می خواهند به سینما بروند و هر دو از زن انتظار دارند که خواسته هایشان را برآورده سازند. از طرفی شوهر از زن انتظار دارد که با درآمد معین او ، چرخ اداره خانه را بگرداند و خرج و دخل را یکی کند، اما بچه ها انتظاراتی دارند که معمولاً با درآمد پدر جور در نمی آید و مادر را واسطه قرار می دهند تا به خواسته هایشان برسند . به هر حال تنوع نقش های زنان خانه دار، خود به خود آنان را بیشتر در موقعیت کشمکش نقشها قرار می دهد و قرار گرفتن در این موقعیت ، گاه ثمرات ناگواری برای زنان خانه دار دارد. مثل پیری زودرس، انواع بیماریهای روانی ، جسمانی و دلزدگی از نقش.
نتیجه گیری
زنان خانه دار امروزی همگام با هسته ای شدن خانواده ، نقشها و وظایف متعدد و گوناگونی را عهده دار شده اند که در گذشته (خانواده گسترده) یا اصلاً وجود نداشت ، یا کسان دیگری انجامش می دادند و یا با دیگران در انجامش سهیم بودند.
این تنوع و تعدد نقشهای زنان خانه دار امروزی را اغلب در موقعیت کشمکش نقشها یعنی مواجهه با انتظارات متضاد دیگران قرار می دهد که سلامت جسمانی و روانی او را تعدید می کند.
به رغم انجام نقشهای متنوع مادر، پرستار، مربی ، مشاور ، مسئول حفظ آبروی خانه، همسر ، خانه دار ، مدیر و … که همگی موید مشارکت وسیع زنان خانه دار در امر توسعه است، از حقوق مدنی اندکی برخوردارند.
تعدد نقشهای زنان خانه دار، قرار گرفتن تقریباً دائمی ایشان از مواهب، به علاوه تبعیض های ناشی از نظام پدرسالاری، همگی به استحکام نهاد خانواده آسیب رسانده و زمینه را برای گسترش روابط خصومت آمیز میان زن و شوهر فراهم می کند. نتیجه ای که جا دارد، به طور مفصل تر و یا تعمق بیشتری ، چه از سوی طرفداران حقوق زن در ایران، چه از سوی برنامه ریزان توسعه بررسی شود.
منابع
مقدمات جامعه شناسی ـ دکتر منوچهر محسنی
منطق اجتماعی ـ ریمون بودون ترجمه عبدالحسین نیک گهر
روانشناسی اجتماعی ـ الیوت اروئسون ترجمه دکتر حسین شکر کن
فرهنگ شناسی ـ دکتر چنگیز پهلوان
روانشناسی زن ـ دکتر شکوه نوایی نژاد
روانشناسی زنان ـ ترجمه و تالیف سیامک خدارحیمی
ارائه به دبیر گرامی:
جناب آقای سلطانی
درس پرورشی
محقق :
مسعود صحیح ریگی
زمستان 1385
۰