دپیداکرد
پیش از انقلاب مشروطیت ، انواع گوناگون قصه یعنی اسطوره ، حکایت اخلاقی ، افسانه تمثیلی ، افسانه پریان وسرگذشت ،رایج بودبه عبارت دیگر انواع روایت های خلاقه ای که به استقلال یا به صورت وابسته درمتن های ادبی فارسی گذشته آمده است ومحور آنها برسه خصوصیت عمده ،یعنی برحوادث ناگهانی وخرق عادت وکلی گرایی ومطلق نگری می گردد .
ادبیات داستانی نوین( مدرن ) فارسی تحت تاثیر ترجمه رمان وداستان کوتاه خارجی ( غرب ) کمی پیش وبعد ازانقلاب مشروطیت پاگرفت . وچون با اوضاع واحوال با زندگی طبقه متوسط که نقش مهمی درفراهم آوردن مقدمات انقلاب مشروطیت داشت هماهنگ وهمراه بود . پذیرشی روزافزون ومقبولیتی عام یافت وبه علت آنکه بر خصوصیت روانشناختی افرادتاکید داشت ودر ضمن واقعیت های زندگی روزمره وتلاش انسانی ودرگیرهای اجتماعی وسیاسی را منعکس می کرد ، به عنوان ادبیات داستانی زنده وپویا مقام خودرا به تدریج درمیان عامه خوانندگان ایرانی تثبیت کرد رمان ، به خصوص داستان کوتاه وسیله ای شد برا ی پرداختن به زندگی عامه مردم وچون تصویری عینی وموثر اززندگانی طبقات وگروه های مختلف مردم واوضاع واحوال نابسامان اجتماعی وسیاسی به دست می داد وحامی ضعیفان ومحرومان وافشا کننده ناروایی ها وبی عدالتی ها بود ، انواع گوناگونی یافت .
نویسندگان ایرانی درابتدا شروع به نوشتن رمان کردند . این رمان ها زیر نفوذ سفرنامه های ایرانی وبه خصوص رمان های حادثه ای فرانسوی بود که شاهزادگان قاجار وتحصیل کرده های خارج به فارسی بر گردانده بودند ؛ معروف ترین این رمان ها عبارت بودند از « کنت مونت کریستو » و « سه تفنگدار » اثر الکساندر دوما ( پدر ) « اسرار پاریس ، له میستر دوپاری » نوشته اژن سو و « پل وویرژینی » اثر برنا ردن دوسن پی یر ، این رمان های ترجمه شده همان طور که آریان پور درکتاب « از صبا تانیما » متذکر می شود ، ازلحاظ جنبه های فنی داستان نویسی نقص ها واشکا لات فراوان داشت وبه همین دلیل نتوانست پایه واساسی برا ی داستان نویسی نوین فارسی باشد وبرخلاف اغلب کشورهای دنیا پایه ادبیات داستانی نوین فارسی رانویسندگان داستان کوتاه گذاشتند .
نویسندگانی مثل محمد علی جمالزاده ، صادق هدایت وبزرگ علوی که بانوشتن داستان کوتاه آغاز کردند . البته بعدها رمان هم نوشتند. از این رو ، داستان کوتاه در ادبیات نوین ایران نسبت به رمان ازهمان آغاز ازاهمیت واعتبار بیشتری برخوردار شد وتوانست موقعیت ومنزلت خود را درجامعه بهتر تثبیت کند و خوانندگان بیشتری برای خود فراهم آورد ؛ زیرا اعتبار واقعی داستان کوتاه ، درپیام انسانی ، درطرفداری از له شدگان ومطر ودان جامعه در انتقاد سرسختانه وبی گذشت اجتماعی است ؛ از این رو ،داستان کوتاه نوین فارسی تقریبا همیشه دلسوز ومتعهد است .
خوانندگان ایرانی از آغاز با داستان کوتاه بیشترخو گرفته اند واغلب حد ورسم آن رابهتر ازرمان می شناسند وبه همین دلیل است که داستان نویسان بازاری وپاورقی نویسان درحیطه داستان کوتاه نتوانسته اند نامی از خود به جا بگذارند ودراین زمینه آثار پر فروشی به وجود آورند وخوانندگانی برای خود دست وپا کنند .
داستان نویسان معتبر ایرانی جزدوسه مورد استثنایی نوشتن رابا داستان کوتاه آغاز کرده اند واین امر دلیل های فردی ،اجتماعی وسیاسی بسیا ردارد ، ازجمله اینکه نویسندگانی درایران حرفه نیست ونویسندگان مجبورند کار کنند ودر ساعت های فراغت داستان بنویسند دیگراینکه داستان کوتاه ، به علت خصوصیت های انعطاف پذیری ذاتی وایجاز ساختاری آن ، با مقتضیات سیاسی و اجتماعی جامعه بسته ایران بیشتر می تواند خود را تطبیق بدهد وامکان باز آفرینی لحظه های ناپایدار را به نویسنده بدهد ؛ ازاین رو ، درجوامعی مثل ایران که مدام دستخوش نا آرامی وبی ثباتی است وخودکامی هابر آن حاکم است ، قالب داستان کوتاه بهتر می تواند رشد کند وکارایی داشته باشد ومناسبت های اجتماعی وسیاسی را درنظر داشته باشد و کمبودها و ناروایی هارابهتر نشان بدهد .
ازنظر تاریخی سه دوره مشخص را می توان برای داستان کوتاه نوین فارسی برشمرد :
دوره آغازین وتکوینی 2- دوره رشد وتحول 3- دوره ناهمگونی
دوره آغازین وتکوینی : از سال ( 1301) با مجموعه داستان های کوتاه « یکی بود یکی نبود » نوشته محمد علی جمال زاده ( 1274-1357) شروع می شود وبا مجموعه های داستان کوتاه صادق هدایت (1281-1330) ادامه می یابد .
محمد علی جمال زاده اولین بار خوانندگان ایرانی را با نوعی داستان کوتاه ( نوول ) آشنا کرد وبعضی ازمنتقدان اور ا پدر داستان کوتاه نوین فارسی می دانند . داستان های کوتاه او یاد آور نوول های گی دوموپاسان وبه خصوص اُ. هنری ( نام مستعار ویلیام سیدنی پورتر ) بود که اغلب بر پایه پیرنگ بنا شده است ودر آن به حال وهوا وخصوصیت های روانشناختی وقایع وشخصیت زیادتوجهی نمی شود . موضوع اغلب داستان های کوتاه جمال زاده ،مثل داستان های نویسندگان مذکور بر محور حادثه ای تمرکزمی یابد و گاهی پایانی شگفت انگیز دارد . داستان ها معمولا به علت برجسته شدن حادثه ، رنگ وحال وهوای قصه ها را به خود می گیردچون در آنها نیزحادثه نقش تعیین کننده دارد وتکوین وپرورش شخصیت ها ووضعیت وموقعیت ها چندان مورد اعتنا نیست . داستان های کوتاه مجموعه « یکی بود ؛ یکی نبود » که الگوی داستان های بعدی جمال زاده قرارمی گیرد اغلب داستان هایی است جذاب وسرگرم کننده ،اما بر خلاف شکل وظاهر خشنود کننده آن ها درباطن از عمق وجامعیت چندانی برخوردار نیست واز آنها می توان به عنوان داستان های حادثه پر دازانه ولطیفه واریاد کرد . ویژگی ممتاز اغلب این داستان ها ، لحن طنز آمیز وهجو کننده آن هاست که نابسامانی واپس ماندگی جامعه ایرانی را به انتقاد می کشد وخرافات وتعصبات مذهبی واختناق حاکم بر جامعه رابه استهزا می گیرد . جمال زاده اغلب شخصت های داستان های خود را ازمیان توده های مردم عامی وبیسواد کوچه وبازار انتخاب می کند وشیوه نگکار او ساده وگفتاری است وپرازکلمات واصطلاحات وضرب المثل های عامیانه ، پیش از جمال زاده ،نثر آثار ادبی داستانی ف مصنوع وانشاء پردازانه ومنشیانه ومخصوص خواص واقلیت درس خوانده جامعه بود .
جمال زاده تحت تاثیر زبان محاوره ای قصه های عامیانه فارسی ، زبان گفتاری و ساده رابرای روایت داستان هایش به کار گرفت واز نثر متکلفانه مصنوع آثارادبی پیش از خود پرهیز کرد . شیوه روایت داستانی او در داستان نویس نوین فارسی تحولی به وجود آورد وداستان نویسان بعد از او اغلب درساده نویسی واستفاده از واژه ها واصطلاحات عامیانه وزبان کوچه وبازار راه او را در پیش گرفتند اما خصلت لطیفه وار وحادثه پردازانه داستان های کوتاه او ، برداستان نویسان بعد از او کمتر اثر گذاشت وپیروان نام آوری نیافت . حال آنکه داستان های کوتاه صادق هدایت برداستان نویسان بعداز خود تاثیر بسیار گذاشت وموجب تحول داستان نویسی درایران شد . از این رو هدایت بنیاد راستین ، وواقعی داستان کوتاه نوین فارسی راگذاشت .
داستان های کوتاه هدایت به نسبت از ویژگی های تکنیکی معقولی با توجه به زمان نوشتن آنها برخوردار بود وویژگی های اغلب داستان های کوتاه مدرن غربی را داشت وگذشته ازاین ، درمیان آثار هدایت انواع گوناگون داستان های کوتاه ، از داستان های واقع گرایانه وناتورالیستی ، تا داستان های خیال و وهم ( فانتزی ) رامی توان یافت . تنوع این داستان ها حوزه گسترده ای از داستان نویسی را به وجود آورد وبعد ازهدایت ، داستان نویسان ایرانی با طبایع وجهان بینی های مختلف خود هر کدام به نوعی از آثار او تاثیرگرفتند . این تاثیر پذیری تقریبا درنویسندگان بلافصل اومستقیم بود ودر نویسندگان نسل های بعد غیر مستقیم ونا آگاهانه .
البته یاد آوری این نکته ضروری است که پیشرفت داستان کوتاه نویسی درجهان وابداع وکشف شیوه های تازه روایت داستان کوتاه وترجمه آثار گزیده داستان نویسان خارجی وآشنایی روز افزون داستان نویسان ایرانی با ویژگی های تکنیکی وانواع بدیع ومدرن داستان کوتاه ، ازهمان آغاز درتحول وگسترش داستان کوتاه فارسی بسیار موثر واقع شد ، تا آنجا که داستان های کوتاهی که در طی این هفتاد سال واندی نوشته شده ، ازنظرتنوع وساخت و پرداخت کلی اگر با انواع خوب داستان های کوتاه جهان نتواند برابری کند با معیارهای شناخته شده ومقبول داستان کوتاه نویسی دنیاهمخوانی دارد وهنگامی که به زبان های دیگرترجمه بشود ، می تواند توجه برانگیز وموثر واقع شودواعتباری برای ادبیات داستانی معاصر ایران به دست آورد ؛ ترجمه هایی که درگذشته وحال ازداستان های کوتاه فارسی به انگلیسی ، فرانسوی ، آلمانی ، ایتالیایی ، روسی و صورت گرفته واستقبالی که از این داستان ها شده ، صحت این ادعا را ثابت می کند ، حال آنکه در زمینه رمان نویسی چنین پیشرفت وتحولی به چشم نمی خورد .
صادق هدایت نخستین نویسنده ای بودکه مدرنیسم را درحیطه ادبیات داستانی در بعضی از آثارش به نمایش گذاشت وشکل های غیر خطی وزمانهای به هم ریخته داستان نویسی مدرن را درچند داستان کوتاه واقع گرایانه ( رئالیستی ) وسوررئالیستی خود به کار برد « سه قطره خون» :« زنده به گور » « بوف کور» و« فردا »
هدایت درروزگاری می زیست که استبداد وخفقان اجتماعی برهمه شوون جامعه حاکم بود . آزادیخواهان ، متواری یادربند وشکنجه بودند وعامه مردم در جهل وفقر غوطه می خوردند ، به همین دلیل بیزاری از زندگی محیط نکبت زده در وجود هدایت ریشه کرده بود واز نظر بینش فلسفی گرفتار نوعی بدبینی شده بود که از آن به عنوان « یاس فلسفی » یاد می کنند این بینش بدبینانه سایه سنگین خود را براغلب داستان های کوتاه ا و انداخته بود .
( هدایت داستانی به حجم وقالب رمان ندارد وفقط چند داستان بلندیا رمان کوتاه دارد ) تقریبا نیمی از داستان های او بامرگ یاخودکشی شخصیت های داستان ها پایان می گیرد وکمتراز او می توان داستانی سراغ کرد که بیزاری از زندگی واندوه زدگی واضطراب ودلهره های روانی وفلسفی ، نشانه خود را بر آن نزده باشد . دررمان کوتاه « بوف کور » که آندره برتون بنیادگذار مکتب سوررئالیسم را به شگفتی واداشته بود این دید گاه فلسفی هدایت بعد سوررئالیستی وتمثیلی ونمادین عمیقی یافته است . این داستان بلند یا رمان کوتاه ، به بسیاری از زبانها ترجمه شده وتاکنون مقالات بسیاری در تحلیل وتفسیر آن نوشته شده است .
تاثیر دیدگاه فلسفی هدایت را در نویسندگان بعد از او به وضوح می توان دید ،مثلا درداستانهای کوتاه مجموعه « چمدان » اثر بزرگ علوی ( 1282-1375) خواننده باز باهمان شخصیت های سرخورده وسرگردان وسودایی داستان های هدایت روبروست . اما دستگیری وزندانی شدن علوی وگذراندن چند سالی درزندان ، تحول بینادی واساسی در آثار او به وجود آورد و می توان گفت که اولین نویسنده ای است که با نوشتن داستان های کوتاه مجموعه « ورق پاره های زندان » ( 1320) ادبیات زندان را پایه گذاشت به عنوان نمونه ، دو داستان کوتاه « انتظار » و« عفو عمومی » ازمجموعه مذکور را می توان مثال زد که اوضاع واحوال مصیبت بار وغیرانسانی زندانی های سیاسی و غیر سیاسی ورفتار ظالمانه عامل های حکومت ماموران شکنجه را به خوبی نشان می دهد این مجموعه سر آغازی است برای « ادبیات زندان » که دردوره های بعد جای ویژه ای درمیان داستان های کوتاه وبلند نویسندگان ایرانی برای خود بازمی کند وداستان های بسیاری به این زمینه اختصا می یابد .
داستان های کوتاه بعدی علوی اغلب خصوصیتی مبارزه جویانه و پرخاشگرانه دارد ف مثل داستان های « گیله مرد » و « نامه ها » دراین داستان ها علوی به نوعی خود را در برابر جامعه ومردمان زیر فشار آن متعهد می داند و از این نظر داستان های کوتاه او مثل رمان ها یش اغلب از نوع داستان های کوتاه سیاسی است وجهت گیرانه درونمایه وموضوع داستان ها غالبا به زمینه وسمت وسوی خاصی رهبری می شود وشخصیت ها دارای هدف وتفکر مشخصی هستند که آنها رافعال وتسلیم ناپذیر ومبارزه جو می کند . اگرهدایت درداستان هایش به ناراحتی های روانی ودلهره های ناشناخته شخصیت های داستان هایش توجه عمیقی دارد ، درداستان های کوتاه وبلند علوی خواننده اغلب با شخصیت هایی روبروست که علیه ستم وبیدادگری اجتماعی سربلند می کنند ودربرابر بی عدالتی هاوناسازگاری ها ازخود واکنش نشان می دهند ، گرچه این مبارزه جویی شخصیت ها ، خصوصیتی رمانتیک دارد ، اماهمین خصوصیت داستان های کوتاه کمال یافته علوی رابه طورکلی ازداستان های نویسندگان دیگر متمایز می کند وبه داستان های کوتاه فارسی تنوع وتحرکی می بخشد وبر بعضی ازنویسندگان بعد از اومثل فریدون تنکابنی ( 1315)محمود دولت آبادی وصمد بهر نگی تاثیر می گذارد .
گذشته از این ، تمایز عمده ای که بزرگ علوی از صادق هدایت وبعضی از داستان نویسان بعد از خود ، یعنی جلال آل احمد وغلامحسین ساعدی و …. دارد ، تمایل عمیق او به مسائل غنایی وعاشقانه است علوی درشناخت روحیات زنان وباز آفرینی آنها چیره دست است البته درتجزیه وتحلیل روانی وخلقی زنان مثل اغلب نویسندگان همزمان خویش گوشه چشمی به نظریات فروید دارد . زن درداستان های او چهره بی هاله ای دارد وبُعدهای شخصیتی اودرداستان های گوناگون به تصویر کشیده می شود وصحنه های عاشقانه وعشق ورزی وکام دهی وکام خواهی ها ، دلچسب وعادی وطبیعی است ، حال آنکه در آثار داستان نویسانی چون هدایت ، چوبک ، آل احمد این صحنه ها ورویایی وسودایی یا ناتورالیستی نشان داده شده ؛ درآثار داستان نویسان سانتی مانتال ورمانتیکی چون محمد حجازی ( 1279-1352) وعلی دشتی ( 1272-1360) تصویر زن اغلب یک بعدی است وبیشتر لوندی وبی وفایی وهوسرانی وریاکاری او به نمایش گذاشته می شود .
بعد از جنگ جهانی دوم وآزادی نسبی کوتاه مدت ،افق های تازه ای در زمینه داستان نویسی پدید آمد وداستان نویسانی چون صادق چوبک وابراهیم گلستان تحت تاثیر نویسندگان امریکایی مثل « ارنست همینگوی » « جان استاین بک » و « ویلیام فاکنر » داستان های کوتاه وبلندی نوشتند که هم ازنظر اسلوب نگارش وهم از نظر تنوع موضوع ها وویژگی های فنی وتکنیکی ، داستان کوتاه فارسی را گامی به پیش برد .
پیش ازشهریور 1320 غیر از سانسور فکری وعقیدتی ، کلمات وعبارات نیز به بهانه های طرفداری از اخلاق وعفت عمومی ومصالح ملی و اجتماعی سانسور می شد . صحنه های شورانگیز عاشقانه وعشق ورزی ها باید حذف می شد یا کاملا پوشیده وبه اشاره ودر پرده به میان می آمد ونویسنده باید دربیان گفت وگوهای شخصیت های داستان کمال مراعات اخلاق را بکند واز آوردن کلمات واصطلاحات رایج زشت وناسزا خود داری کند ؛ خلاصه فضای قلابی اخلاقی ونزاکت های ابلهانه قالبی ودستوری هم بر محتوای داستان ها وهم برزبان ارائه آنها حاکم بود . صادق چوبک ( 1295- 1376) در دواثر موفق نخستین خود ، یعنی مجموعه داستان های کوتاه « خیمه شب بازی » و « انتری که لوطیش مرده بود» این ضابطه رابهم زد وبا تاثیر پذیری از خصوصیت های آثار داستان نویسانی مثل « فاکنر » ، « ارسکین کالدول » ، « استاین بک » و « همینگوی » داستان های کوتاهی نوشت که صحنه ها موقعیت های آن چنانی راصریح وبی پرده به تصویر کشید . درداستان های کوتاه اومثل « زیر چراغ قرمز » ، « پیراهن زرشکی » و « چرا دریا طوفانی شده بود » ملاحظات قراردادی واخلاقی صحنه ها وکلمات داستان های نویسندگان پیش از اوبرداشته می شود وپرده ا زروی زشتی ها وپلیدی ها کنار می رود وصحنه های ناخوشایند عادی شده پیش چشم گذاشته می شود وزندگی حیوانی ونیازهای غریزی شخصیت ها نشان داده می شود .
خواننده با چندش ، چرکی وکثافت درون وبیرون شخصیت ها را می بیند وبا منظره ها وحادثه هایی روبه رو م شود که بارها با آن سروکار داشته وراحت ازکنار آنها گذشته است ونا دلبخواه چرکی وبویناکی آنها را دوباره کشف می کند . به همین دلیل داستان های چوبک خوشایند بسیاری از خوانندگان نیست ، حتی عده ای راعلیه او برمی انگیزد وچماق تکفیر راعلیه او بلند می کند ، به خصوص که چوبک مثل اغلب ناتورالیست ها درارائه زشتی ها وناپاکی هابه اغراق می افتد واز زیبایی ها ولطافت ها وپاکیزگی های زندگی غافل می ماند.
زبان داستان های چوبک ، خشن وصریح وگفت وگوها با املای شکسته وهمراه با ضرب المثل هاواصطلاحات بومی ومحلی وحرفه ای شخصیت های داستان هاست وچوبک لغات وخصوصیت نحوی ودستوری لهجه اهالی جنوب ایران ( بوشهر ) را در بعضی ازآثارش به کار می گیرد .
داستان های کوتاه چوبک ، آینه تمام نمای جامعه ای عقب مانده وگندیده است با آدم های توسری خورده وذلیل ودرمانده وساقط وبیچاره ای که غرق در ابتدایی ترین نیازهای جسمی وروانی خویشند وگرفتار سرنوشتی محتوم و تغییر ناپذیر ؛ شخصیت هایی چون رانندگان بیابانی ، لوطی عنتری ها ، کفتربازها ، مرده شورها ، بافشه های لاشی وپااندازهای مفنگی وشیره ای که در آثار نویسندگان پیش ازچوبک با چنین خصوصیت وکیفیتی کمتر ظاهر شده بودند .
توجه وعلاقه به نثر پردازی اسلوب نگارش داستان ، یکی از ویژگی های داستان نویسان بعد ازشهریور 1320 است چوبک و آل احمد نثر خود رابه زبان گفتاری ومحاوره ای کوچه وبازار نزدیک کردندوابراهیم گلستان و.م ا. به آذین به نثر ادبی و آهنگین وشعر گونه روی آوردند .
ابراهیم گلستان ( 1301 ) وجوه مختلف نثر را درداستان های کوتاه خود آزموده است وتنها در دو مجموعه داستان های کوتاه متاخر خود ، یعنی « جوی ودیوار وتشنه » و« مد ومه » موفق شده است زبان داستانی خاص خود را بیافریند در داستان های کوتاه این دو مجموعه زبان شاعرانه ای به کار گرفته است که درمیان داستان نویسان پیش از او سابقه ندارد . سبک نگارش او متمایل به نثر ادبی است که در آن به موسیقی کلام وضوابط شعری توجه بسیار شده .
درداستان های کوتاه م.ا. به آذین نیزهمین توجه به نثر ادبی ونوشتاری دیده می شود ، اما آنچه نثر گلستان رااز به آذین وخیل نویسندگانی که از او تقلید می کنند . متمایز می کند ، خصوصیت مدرنیستی زبان گلستان است .
گلستان بابهره گیری ازنثر فنی فنون فارسی کلاسیک وباشناخت از نحوه کاربرد خصوصیتهای نثر مدرنیست ها ، به خصوص گرترود استاین ، خانم نویسنده امریکایی ، اسلوب نگارش مختصر به فرد خود را به وجود آورد که هنوز هم درمیان نویسندگان جوان طرفداران بسیار دارد . همین خصوصیت مدرنیستی برساختار معنای داستان های کوتاه اونیز حاکم است ، دراغلب داستان های کوتاه او ، شکل خطی وسنتی روایت داستان کنار گذاشته میشود وزمان می شکند ووقایع ازطریق تداعی های آزاد روایت می شود .
گلستان برخلاف اغلب داستان نویسان ایرانی به داستان های دلسوزانه و ترحمی توجهی ندارد وبه واقعیت های تلخ اجتماعی وزندگی مردم فقر زده وستمدیده بی اعتنا است و درداستان های کوتاهش ( گلستان فقط یک رمان به نام « اسرار گنج دره جنی » دارد اغلب به عواطف شخصی وتفریحات زندگی روشنفکری وکشمکش ها وملال های روحی ودرونی فردگرایانه اش می پردازد . داستان های او اغلب به قطعه های خوش ساخت وتزئینی محفلی شباهت پیدا می کند که ممکن است ذوق بعضی از روشنکفران را ارضا کنداما کشش ولطفی برای عامه خوانندگان ندارد، خصوصیت مدرنیستی وشیوه نگارش اوبر نویسندگان بعد ازخودش به خصوص برداستان نویسانی چون بهمن فرسی ( 1312) وهوشنگ گلشیری تاثیر گذاشته است .
ویژگی ممتاز داستان های کوتاه آل احمد ( 1302-1348) زبان آنهاست آل احمد با بهره گرفتن ازنثر مرسل متون ادبی قرون وپنج وشش کلاسیک فارسی مثل « تاریخ بیهقی» و « اسرار التوحید » وزبان محاوره ای مردم کوچه وبازار تهران ، سبک خاص خود رابه وجود آورد . این سبک بسیاری ازاختصاصات ساختی و بنیادی زبان گفت وگورا دارد آنچه زبان آل احمد را از زبان نویسندگان پیش وبعد از خود متمایز می کند ، بالا بودن بسامد عناصر زبان گفتاری اوست که او را به عنوان نویسنده ای صاحب سبک در میان نویسندگان دیگرایرانی معرفی می کند . اسلوب نگارش او ، تاثیر عمیقی برنثر اغلب نویسندگان همزمانش گذاشت .
جلال آل احمد سردسته گروهی ازداستان نویسانی است که دردوره بعد ( دوره رشد وگسترش ) علمدار جریان های ادبی – سیاسی شدند . این نویسندگان از جریان های روشنفکری پنجان وشصت میلادی تاثیر پذیرفته بودندکه نویسندگانی چون ژان پل سارتر آلبرکامو وسیمون دوبوار در رأس آن قرار داشتند . آل احمد این جریان روشنفکری راباتوجه به گرایش عصر ، وسیله پیشبرد عقاید وذهنیت سنتی ومذهبی خاص خود کردوجریان های مخالف حکومت وقت را درجهت خاصی پیش برد .
از این نویسندگان می توان به عنوان نویسندگان « تزدار » نام برد، نویسندگانی که داستان های رسالتی می نوشتند وعقاد وتمایلات خود را ترویج می کردند . از معروف ترین این داستان نویسان ، گذشته از آل احمد ، م .ا . به آذین ، فریدون تنکابنی ( 1315) وصمد بهرنگی ( 1318-1347) وعلی اشرف درویشیان ( 1320) هستند . درداستان های این دسته از نویسندگان ظرافت های ساختاری وخصوصیت های تکنیکی فدای « تز » ومحتوای داستان ها می شود . البته این داستان نویسان هرکدام « تز» های متفاوت خود را درداستان های خود ارائه می دهند ، اما آثار آنها ازنظر انتقاد تند اجتماعی وتوجه افراط آمیز به معناومحتوا وسهل انگاری زیانمند نسبت به اصول وجنبه های فنی وهنری داستان نویسی ، با هم مشابه اند . خصوصیت های عمده این داستان ها را می توان چنین خلاصه کرد :
روایت داستان ها بی هیچ ابهام وپیچیدگی تامرز وقایع نگاری وتقلید و کپی برداری ازوقایع پیش می رود واغلب بانثری سهل انگارانه وسطحی و خام ارائه می شود ( البته نثر آل احمد وبه آذین از این قاعده مستثنی است ) . و خصوصیت های اجتماعی و سیاسی وایدئولوژیکی داستان ها برجنبه های هنری آن ها می چربد وداستان ها اغلب دارای پیام وجهت گیرانه است .
داستان های کوتاه آل احمد بیشتر بیانگر افکاروعقاید وتمایلات سنت گرای اوست . نویسنده ، رهایی ورستگاری انسان را در بازگسشت به تعلقات سنتی و آداب ورسوم قومی ومحلی وروی گردانیدن از زندگی ماشینی ومصرفی وتجدد گرایی غربی می بیند وداستان های خود را در خدمت گرایش های مذهبی ومکتبی وضد مدرن خود می گذراند وبه عنوان حربه ای علیه مدرنیته به کار می برد. شخصیت نویسنده به عنوان مصلح اجتماعی وعقل کل دراستان هاظاهر می شود وبرای ناروایی ها وناهنجاری های اجتماعی پیشنهادهای اصلاحی خودرا عرضه می کند .آثار م . الف به آذین ( محمود اعتماد زاده 1293) نیز از نوع داستان های رسالتی است که عقاید چپ گرایانه نویسنده رابانثری باستان گرایانه ، سلیس وروان و انشاء پردازانه ارائه می دهد .
به آذین درداستان های کوتاه متاخر خودبه نوعی ازداستانهای تمثیلی ونمادین برای القای افکار خود روی می آورد وقصه های قدیمی را با پیامی تازه باز آفرینی می کند پیش از او هدایت وچوبک به تفنن دراین زمینه داستان هایی نوشته بودند ( مثل « آب زندگی » ازهدایت و« اسائه ادب » ازچوبک ) اما به آذین این قالب راشگرد اغلب داستان های کوتاه « مهره مار » داستان های کوتاه تمثیلی ونمادین تازه ای ارائه می دهد که ذهنیت معترض نویسنده رانسبت به اوضاع واحوال زمان خود با بهره گیری ازتمثیل ونمادها نشان می دهد .
ازنویسندگان معروف دیگراین دوره سیمین دانشوراست که نخستین نویسنده زنی است که درادبیات مدرن فارسی اعتبار بسیار یافته است وشهرت او بیشتر مرهون رمان معروفش « سووشون » است داستان های کوتاه او که اغلب به مظلومیت ومحرومیت های زندگی زنان اختصاص یافته ، از اعتبار وقدرت این رمان او برخوردار نیست . نویسنده نظرگاه زنانه اش را در اغلب داستان هایش به نمایش گذاشته است . مجموعه داستان های « شهری چون بهشت » ، « به کی سلام کنم ؟ » و « از پرندگان مهاجر بپرس » ازتنوع وگوناگونی موضوع وشخصیت ها برخوردار است اما این تنوع با پرورش وتکوین کافی داستان ها همراه نیست داستان هابیشتر شرح وقایع است تابیانگر خصوصیت روانشاختی شخصیت ها ، ازاین رو خواننده کمتربا شخصیت ها ارتباط عاطفی برقرار می کندو آنها راتنها از دور می شناسد . از دانشور رمان « جزیره سرگردانی »نیز بعدازانقلاب منتشر شده است.
دوره رشد وگسترش : داستان کوتاه فارسی ایرانی بعدازکودتای 28 مرداد 1332 آغاز می شود آزادی نسبی بعد از شهریور 1320 وفور روزنامه هاومجله ها وتبادل آراء عقاید وترجمه آثار نویسندگان بزرگ جهان به خصوص آثار داستان نویسان امریکایی وروسی ، داستان کوتاه فارسی رامتحول کرد . این تحول چهره واقعی خود را بعد از کودتای سی ودو نشان داد .
پیش از کودتا ، دانه های تحول درباغچه کوچک ادبیات داستانی فارسی ریخته شده بود وسرمای زودرس بعد ازکودتا واختناق اجتماعی بعد از آن ، نتوانست جلورشد وباروری آن را بگیرد ،اگر چه اثر شوم خود را بر داستان های تنی چند از داستان نویسان این دوره گذاشت . بعضی از داستان نویسان دوره قبل مثل آل احمد وگلستان وبه آذین وبه خصوص دانشور بهترین آثار شان را دراین دوره آفریدند وبعضی از خوش قریحه ترین ومعروف ترین داستان نویسان ایرانی که به نسل دوم معروف شده اند ، دراین دوره ظاهر شدند حتی نویسندگانی چون محمود دولت آبادی واسماعیل فصیح ومحمود کیانوش واصفر الهی که دردوره بعد ( دوره ناهمگونی ) آثار معتبر خود را به وجود آوردند ، دراین دوره رشد وتعالی یافته بودند . این داستان نویسان جوان از اواخر دهه سی به بعد شروع به ا نتشار داستان های کوتاه خود درمجلات کردند وبعد ناشری حداکثر درهزار نسخه آن ها را منتشر کرد یا به هزینه شخصی نویسندگانش مجموعه داستانهای کوتاه آنان انتشار یافتند . بعضی ازمنتقدان وصاحب نظران داستان نویسی ( محمد علی سپانلو درکتاب « نویسندگان پیشرو » از این دوره که با انقلاب 1357 با فراز ونشیب هایی ادامه یافت ، به عنوان دوران شکوفایی ادبیات داستانی فارسی یاد کرده اند . در آثار داستان نویسان این دوره نیز داستان کوتاه همچنان در راس قرار دارد ، به استثنای تقی مدرسی که رمان کوتاه « یکلیا وتنهایی او »وعلی محمد افغانی که رمان « شوهر آهو خانم » اولین اثر داستانی نویسندگانش است ، تقریبا همه داستان نویسان این دوره با داستان کوتاه شروع کردند وبعداً رمان هم نوشتند . اغلب این داستان های کوتاه ضد قهرمان پروری و شخصیت پرستی است ومستقیم یا غیر مستقیم از نابسامانی های اجتماعی وبیدادگری های نظام خودکامه وقت انتقاد می کند واز دردمندی وفقر وجهل فراگیر ، تصویرهای تکان دهنده ای ارائه می دهد .
اختناق وسرکوبی نیروهای مترقی سایه سنگین خود را بر آثار چندتن از نویسندگان جوان این دوره انداخته است ودرآثار این نویسندگان تصویرهای تیره ای از جامعه وعدم امنیت ودلهره های فردی وگروهی مردم نشان داده می شود .
خصوصیت های عمده ای که داستان های کوتاه این دوره را از دوره قبل متمایز می کند عبارت است از : یک ،موضوع های روانشاختی ؛ دو ، خاطره های دوران کودکی وجوانی ، سه موضوع های بومی وروستایی و ناحیه ای ، چهار توجه به نماد وتمثیل واسطوره های ملی ومذهبی .
یک ، از معروف ترین داستان نویسانی که در داستان های کوتاه وبلند خودبه موضوع های روانشاختی روی آورده اند ، غلامحسین ساعدی ، بهرام صادقی ، تقی مدرسی ، گلی ترقی وهوشنگ گلشیری واصغر الهی هستند .
در داستان های کوتاه وبلند غلامحسین ساعدی ( 1313 – 1364) فضای تیره اجتماعی ومردمان وحشت زده ودرمانده وا زخود بیگانه ، انعکاس اغراق آمیزی پیدا می کنند وداستان ها اغلب خصوصیت واقع گرایانه خود را از دست می دهند وگاه ویژگی داستان های خیال وهم رابه خود می گیرند وگاه داستان هااز نوعی است که تزوتان تئودور،نظریه پرداز فرانسوی از آنها با عنوان داستان های وهمناک یاد می کند ، داستان هایی که متفاوت ازداستان های خیال وهم هستند وبرخلاف آنها برای حوادث غیر عادی تمثیلی ونمادین ، توجیه روانشاختی داده می شود .وحشت ها والتهابات ودلهره های روانی و عاطفی شخصیت ها برجسته می شود . در این داستان ها ، بهره گیری ازموضوع هایی که جنبه عام ندارد ، به افراط می کشد ، به طوری که داستان ها اغلب از واقعیت های زندگی عادی وروزمره وحقایق ملموس فاصله می گیرد وبه دلیل خصوصیت های بارزور وانشناختی آنها با داستان های کوتاه وبلند خیال وهم نیز تفاوت دارند .
استفاده از نماد وتمثیل درداستان ها ف بعضی ها را به اشتباه انداخته است وخصوصیت داستان های واقع گرایی جادویی ( رئالیسم جادویی ) را برای آن ها قائل شده اند که ازعدم شناخت آنها از داستان سرچشمه می گیرد .
موضوع های مرضی وارواح بیمار وشخصیت ها وآدم های غیر عادی و عجیب وغریب ، درونمایه بیشتر داستان های کوتاه ساعدی راشکل می دهد ودرونمایه « نزول بلا ومصیبت بر مردی درمانده وخرافه برده » الگوی بسیاری ا زداستان های اوقرار می گیرد . دراغلب داستان های کوتاه ( خودش از آنها با عنوان قصه یاد می کند ) ساعدی ، بال ومصیبت بر شخصیتی ، اهالی روستایی وجماعتی نازل می شودوزندگی محنت زده وبی سامان آنها را بیشتر می آشوبد .
از این رو ، دنیای داستان های ساعدی غیر ازدنیای واقعی وشناخته شده است دراین دنیای غریب ونفرین شده ، شخصیت ها و آدم های داستان دست به گریبان فقر و جهل وخرافات مذهبی ورسوم سنتی بومی هستند وفردیت انسانی آنها دستخوش دوگانگی واز خود بیگانگی شده است وازهیجانات و التهابات درونی ناشناخته ای رنج می برند . تصویرهای تاریکی که ساعدی از جامعه ایرانی ومردمان بیمارگونه اش در سطوح گوناگون به دست می دهد ، اغلب ارتباط اندکی با زندگی واقعی وروزمره دارد ، اما واقعیتشان یا حتی واقعیت ساختگی شان درداستان استادانه وبا قدرت ارائه شده است .
بهرام صادقی ( 1315-1363) نیز مثل ساعدی ، نویسنده دلهره ها والتهابات مرموز وناشناخته است اعتقاد به پوچی زندگی وبیهودگی مبارزات اجتماعی وفعالیت های سیاسی بعد ازکودتا ، نطفه نومیدی وبدبینی دلهره آمیزی را درذهن صادقی پرورده بود دلهره ازمرگ ، درونمایه تکرار شونده وبازگشت کننده اغلب داستان های اوست ، به طوریکه از این ذهنیت خاص هرگز نتوانست خلاصی بیابد ووحشت ازمرگ بر اغلب داستان های کوتاه او( بهرام صادقی رمانی ننوشته ، تنها داستان بلند او « ملکوت » است ) سایه افکنده است وعناصر ماوراء طبیعی ووهمناک وافکار مرگ زده درداستانهایش نقش معنایی وساختاری مهمی دارند .
شخصیت هایش گرچه از قشرهای مختلف واغلب ازکارمندان ودانشجویان وآموزگاران هستند ، ذهنیت آن ها درکل به هم شبیه است واغلب گرفتار نا آرامی رونی وآشفتگی های فکری ودست به گریبان اوهام وخیالات مرگ گونه اند . در داستان هایش واقعیت های عادی وروزمره زندگی مثل لذت بردن ازخوردن و آشامیدن وخوابیدن وعشق ورزیدن ( خور وخواب و شهوت ) مبتذل وحقیر جلوه داده می شود وشخصیت هایی که به این مسائل علاقمند ند ، در داستان ها ، معمولی ، بی فرهنگ ومبتذل نشان داده می شوند .
اغلب داستان های او خصوصیتی کلبی دارد . شخصیتها درداستان های او به تدریج شالوده اجتماعی وعواطف انسانی خود را از دست می دهند وبه موجودات ترس زده وسردرگمی تبدیل می شوند که سرنوشتی شوم ومحتوم در انتظار آنهاست .
خصوصیت عمده داستان های صادقی ، طنز آمیز بودن آنهاست .طنزی نیرومند وتلخ وگزنده که پیش از او در داستان های داستان نویسان معاصر کمتر نظیر داشت ودرمیان داستان نویسان بعد از او نیز کمتر می توان سراغ گرفت ، طنزی که اغلب یاد آور طنز سیاه داستان نویسانی چون گی دوموپاسان وبه خصوص لوییچی پیراندللو باهمه خصوصیت کلبی آن است .
در اغلب داستان های گلی ترقی ( 1318) نیز این خصوصیت کلبی مسلکی دیده می شود . نویسنده تحت تاثیر فرضیات یونگ داستانهای کوتاه وبلندش را می نویسد . شخصیت ها و آدم ها به خصوص مردها ، در داستان های او هر کدام به نحوی درمانده و ناتوانند ، ناتوان از اینکه راهی را انتخاب کنند که آنها را از وضع نامطلوب وناهنجار زندگیشان برهاند ، زنان درداستان های او به نسبت ا زقدرت وقابلیت های بیشتری دراداره زندگی برخوردارند واغلب راهبر وراهنمای مردانند .
هوشنگ گلشیری ( 1316-1379) واصغر الهی با بهره گیری از تکنیک جریان سیال ذهن وتک گویی درونی مستقیم یا غیر مستقیم درونی تحت تاثیر آثار جیمز جویس وویلیام فاکنر داستان های روانشناختی خود را نوشته اند .
هوشنگ گلشیری اولین نویسنده ای بود که توانست تکنیک تک گویی درونی ومستقیم یا غیر مستقیم را باموفقیت در داستان بلند « شازده احتجاب » و بعضی از داستان های کوتاهش به کار گیرد . گلشیری نویسنده ای نوجوو علاقمند به ویژگی های تکنیکی مدرن داستان نویسی است کوششی که نویسنده بایاری گرفتن ازتکنیک داستان های غیر خطی ، برای باز آفرینی وقایع از دیدگاه تازه درخود نشان می دهد ، داستان های کوتاه ا و را از داستان های نویسندگان دیگرمشخص می کند . البته به استثنای « شازده احتجاب » وچند داستان کوتاه دیگرش ، این نو آوری به کمال خودنتوانست دست بیابد .
اصغر الهی ( 1323) از داستان های کوتاه پرخاشگرانه سیاسی نخستین ، به داستان های جریان سیال ذهن روی آورده است . درمجموعه داستان های کوتاه « دیگر سیاوشی نمانده » از تداعی های آزاد استفاده شده است .
تک گویی های درونی او برمبنای تجربه های گذشته شخصیت ها ، دنیای تازه ای می آفریند ، دنیایی که می تواند حتی بیرون ا زذهن فرد ، واقعیت نداشته باشد اما تخیل شخصیت ها ، آن را برپایه مصالح گذشته به وجود می آورد وتا حدودی بیمار گونه است.
تقی مدرسی ( 1311-1376 ) باانتشار داستان بلند « یکلیا وتنهایی او » که از نوع داستان های خیال وهم بود ، شهرت بسیاری پیداکرد . درونمایه داستان جدال خدابا شیطان است وچهره شیطان برخلاف چهره سنتی دوست داشتنی وغمخوار وحامی انسان تصویر شده است غیر از این داستان بلند که به نظر اغلب منتقدان شاهکار اوبه حساب می آید ، داستا ن های کوتاه دیگرتقی مدرسی که جنبه روانشناختی دارد ، مثل رمان های او معتبر نیست.
دو : درداستان های کوتاه بعضی از داستان نویسان این دوره ، خاطره های دوران کودکی وجوانی نقش مهمی بازی می کند ، البته در آثار داستان نویسان نسل اول مثل سیمین دانشور ونسل دوم مثل گلی ترقی نیز داستان هایی می توان یافت که شخصیت های آنها کودکان باشند ف اما دراین گروه از داستان نویسان ، انتخاب شخصیت های کم سن وسال برا ی داستان های خود جنبه غالب وعمدی دارد ؛ داستان ها بررسی موشکافانه زندگی اجتماعی وسیاسی شهری را بی طرفانه از دیدگاه کودکان ونوجوانان ارائه می دهد ، از جمله معروف ترین این نویسندگان جمال میرصادقی ومحمود کیانوش ومهشید امیر شاهی هستند.
« جمال میر صادقی ( 1312) از آن دسته از نویسندگانی است که به گذشته ودوران کودکی خویش عنایت بسیار دارد واز آن در آثار کوتاه وبلندخود بسیارمایه گرفته است ، این ، از سویی به علت شدن تاثرات او از آن دوران است واز سویی دیگر، بازبینی آن دوره در چشم انداز تازه است درضمن ،نویسنده تلاش دارد در بیان داستان های کوتاه وبلند خویش ، خلوص خود را در بیان تجربیاتی به کارگیرد که با جان مایه خویش آزموده است ،لذا از پرداختن به تجربیات دست دوم پرهیز دارد .
ویژگی شیوه نویسندگی میر صادقی در جمال شناسی وتکنیک داستان نویسی وقدرت خلاقه او ، درتصویر کردن منظره های تاسف بار وناهنجار زندگی مردم معمولی شهری ( تهران ) است . نویسنده با استفاده از موضوع های به ظاهر بی اهمیت وعادی ، صحنه های زندگی واقعی را در داستانها یش باز آفرینی می کند ، خصوصیتی که خصیصه جمال شناسی آثار آنتون چخوف را به یاد خواننده می آورد » .
محمود کیانوش ( 1313) داستان های کوتاه او متنوع درزمینه های مختلف و باشخصیت ها و آدم های گوناگون است .داستان ها برخاسته از تجربیات مستقیم اوست واززندگی مردمان محروم وله شده پیرامونش الهام گرفته شده وبا لحنی صمیمی وساده وموثر نگارش یافته است . ارزش هنری این آثار اغلب درهمین صمیمیت هاوصراحت آنهاست خاطره های کودکی درآثار او نقش مهمی دارد . از میان مجموعه داستان های و ،مجموعه داستان های به هم پیوسته « غصه ای وقصه ای » شهرت بیشتری کسب کرده است نویسنده ازدیدگاه کودکی ، حوادثی را که بر سرخود وخانواده اش اتفاق می افتد ، با زبان ساده وکودکانه موثری نقل می کند .
مهشید امیر شاهی ( 1319) اشتیاق به نوجویی وپرهیز از نوع داستان های پیرنگی وحادثه پردازانه ، او رابه نوشتن آثاری واداشته است که اغلب داستان به معنای شناخته شده آن نیست ، نوعی طرح است، البته درمیان آثار او ، داستان های کوتاهی که از نظر پیرنگ غنی است نیز یافت می شود ،از جمله داستان کوتاه « بعد از روز آخر » که به شیوه زاویه دید دوم شخص روایت می شود .
شخصیت داستان زنی است که یک حادثه خودکشی را پشت سر گذاشته است وخوشحال ازاین است که دوباره به زندگی بازگشته ، طرح ها وداستان های کوتاه امیرشاهی اغلب بانثری گفتاری ولحنی طنز آمیز نوشته شده ونثری ساده وپیراسته وشسته ورفته ای داردوجمله ها کوتاه وموجز وتصویر پردازی ها احساسی است .
سه : ازنام آورترین داستان نویسانی که به مسائل وموضوع های روستایی وبومی وناحیه ای پرداخته اند ، احمد محمود ( احمد اعطاء 1310) ومحمود دولت آبادی ( 1319) است این دونویسنده شهرتشان را بیشتر مرهون رمان های پرحجمشان هستند وداستان های کوتاه آنها به ارزش واعتبار رمان هایشان نیست ،داستان ها به کیفیت هاوخصوصیت های جغرافیایی بومی ومحلی و ناحیه ای وفار دار است و به آداب وسنت ها واعتقادات بومی ومحلی وزندگی مردمان شهرهای کوچک و روستانشینان می پردازد نویسندگان که یکی از خراسان ودیگری از اهواز برخاسته اند با همدردی ودلسوزی بسیار ، زندگی سخت و دربار
روستاییان وخوش نشینان وکارگران شرکت های محلی شهرک ها را به نمایش می گذارند وتصویرهای فاجعه باری از زندگی آنها ارائه می دهند تصویر آدم هایی که از شدت استیصال خون خود را می فروشند یاروستاییانی که زیر با ر ستم ارباب ها وتعدی ژاندارم ها خردمی شوند وخانمان وناموسشان به بازی گرفته می شود یا براثر خشکسالی وقحطی ، زمین وخانه وزندگی خود را رها می کنند به دنبال کار به شهرها می آیند وبه خیل بیکارها می پیوندند ؛ درکنار این تصویرها ، دنیای مبتذل ارباب ها ومالکان خوشگذران وتن پرور وکدخدایان طماع وحیله گر واجتماع انگل وار پیشکارها ، دعانویس ها ،نزول خورها وژاندارم ها نیز توصیف می شود ودر کل تصویرهای روشنی ازجوامع روستایی وشبانی وایلیاتی بی آینده وواپس مانده ایرانی به دست می دهد .
چهار : دراواخر دهه چهل وپنجاه موج مخالفت علیه حکومت دیکتاتوری واعتراض