قیمت طلا و ارز بصورت انلاین

کجا سکه بفروشیم،نحوه خرید و فروش سکه،قیمت سکه،قیمت نیم سکه غیر بانکی

قیمت طلا و ارز بصورت انلاین

کجا سکه بفروشیم،نحوه خرید و فروش سکه،قیمت سکه،قیمت نیم سکه غیر بانکی


گروه حقوق پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته حقوق جزا و جرم شناسی گرایش حقوق جزا و جرم شناسی عنوان استاد راهنما دکتر استاد مشاور دکتر نگارش فاطمه عظیمی بهنمیری پاییز1394 تقدیم به: محضر مبارک منجی عالم و بشریت، حضرت مهدی(عج). تشکر و قدردانی: فائق آمدن بر مشکلات و دشواری ها ممکن […]


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۶ ، ۲۰:۵۰
postef postef


گروه حقوق پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته حقوق جزا و جرم شناسیM.A گرایش:حقوق جزا و جرم شناسی عنوان تاثیر حاشیه نشینی بر میزان جرایم در جوانان استاد راهنما دکترسید مهدی احمدی استاد مشاور سید عسکری حسینی مقدم نگارش علیجانی پاییز 1394 تقدیم به: خاتم انبیاء، حضرت محمد (ص) تشکر و قدردانی: […]


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۶ ، ۲۰:۴۹
postef postef


گروه حقوق جزا و جرم شناسی پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته حقوق جزا و جرم شناسی گرایش حقوق جزا و جرم شناسی عنوان تحلیل تغییرات و نوآوری های تکرار جرم در قانون مجازات مصوب 1392 استاد راهنما دکترسید عسکری حسینی مقدم استاد مشاور دکتر علی اکبر رحمتیان نگارش مهرناز فهروندی پاییز […]


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۶ ، ۲۰:۴۸
postef postef


گروه حقوق پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته حقوق جزا و جرم شناسیM.A گرایش:حقوق جزا و جرم شناسی عنوان تحلیل جرم شناختی جرایم اینترنتی استاد راهنما نعمت الله یداللهی استاد مشاور دکتر اسماعیل هادی تبار نگارش سید ابوذر قدیری بهار1394 تقدیم به: خاتم انبیاء، حضرت محمد (ص) تقدیم به : خانواده عزیزم، […]


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۶ ، ۲۰:۴۸
postef postef


گروه حقوق پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد «M.A» رشته: حقوق خصوصی عنوان : بررسی تحلیلی تعهدات غیر مالی طرفین عقد نکاح در فقه و حقوق موضوعه استاد راهنما: دکتر احمد اسفندیاری استاد مشاور: دکتر نگارش: عباس قلی پور سال 1394 تقدیم به: پدر و مادر عزیزم که در مسیر علم دعاگویم بوده اند. […]


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۶ ، ۲۰:۴۷
postef postef


واحد بابل دانشکده علوم انسانی، گروه الهیات پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد «M.A. » گرایش: فقه و مبانی حقوق اسلامی عنوان: بررسی تطبیقی موضوع عبادت اطفال از منظر فقهای شیعه و اهل سنت استاد راهنما: دکتر اکبر فلاح نگارش: مقدسه محمد حسینی ارمی تابستان 1393 تقدیم به: شهدای هشت سال دفاع مقدس، وهمچنین […]


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۶ ، ۲۰:۴۶
postef postef


دانشکده علوم انسانی گروه حقوق جزا و جرم شناسی پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته حقوق جزا و جرم شناسیM.A گرایش:حقوق جزا و جرم شناسی عنوان بررسی فقهی حقوقی تعدد و تکرار جرم استاد راهنما دکتر اسماعیل هادی تبار استاد مشاور دکتر سید مهدی احمدی نگارش تابستان 1394 تقدیم به: خانواده عزیز […]


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۶ ، ۲۰:۴۵
postef postef

4f/ss (80)

رقص‌های محلی استان چهار محال و بختیاری

رقص عروسی

در استان چهار محال و بختیاری در مواقع برگزاری جشن‌ها و سرورها رقص‌های متنوعی اجرا می‌گردد که از معروف‌ترین آنها رقص عروسی، رقص دستمال، رقص آرام، رقص تند و رقص مجسمه است. شیوۀ اجرای رقص‌های یاد شده اجمالا به شرح زیر است:

در مراسم عروسی زن و مرد به طور گروهی با هم می‌رقصند و با این که قید و بند حجاب کاملاً در این منطقه (البته برای غریبه‌ها) وجود دارد و بالاتر از آن تعصب ایلی به حدی است که دختر از ترس پدر و برادران خود جرأت گفتگو کردن با یک مرد بیگانه را ندارد و اگر مورد سوءظن قرار گیرد تنبیه می‌شود، با این وصف در مراسم شادمانی شرکت آن‌ها در رقص‌های گروهی مجاز است و می‌توانند دست در دست دیگر رقصندگان با آهنگ ساز و دهل برقصند.

رقص دستمال

رقص محلی زنان در این هنگام تماشایی است، زیرا زنان با لباس‌های رنگارنگ و زیورآلات مخصوص، در رقص دستمال‌بازی شرکت می‌کنند. دو عدد دستمال در دو دست خود می‌گیرند و با تکان دادن دست و پا و جلو و عقب رفتن، در محیط دایره فرضی می‌رقصند، در حالی که تماشاگران آن‌ها را در بر گرفته‌اند هر که قدرت تحمل رقص بیشتری را داشته باشد مورد تشویق تماشاچیان خودی قرار می‌گیرد.

رقص آرام

در این نوع رقص، رقصندگان سه قدم به طور ضربی به جلو برمی‌دارند و دو قدم به عقب برمی‌گردند و این رفتار طوری تنظیم شده است که از دایره منظم رقص خارج نمی‌شوند. ریتم این نوع رقص به نسبت رقص‌های دیگر بختیاری آرام است و با تأنی صورت می‌گیرد.

رقص تند

در این نوع رقص نیز حرکات پاها مثل رقص آرام است با این تفاوت که رقص ریتم تندی دارد. اجراکنندگان رقص دستمال‌ها را تند تند به دور سر می‌چرخانند و روی شانه‌ها می‌اندازند. گام‌ها نیز به صورت تند به طرف جلو برداشته می‌شوند، ولی رقصندگان به عقب برنمی‌گردند.

رقص مجسمه

این رقص با آهنگ ساز اجرا می‌شود. هر وقت که نوای ساز قطع می‌شود، رقص‌کننده نیز در همان حال به آن حالتی که آخرین لحظۀ آهنگ بوده، در جای خود می‌ایستد. تا آهنگ بعدی نواخته نشده حق ندارد از خود حرکتی ظاهر نماید. مهارت رقصنده در حالتی مشخص می‌شود که بتواند به موقع توقف کند و به موقع نیز حرکت نماید.

رقص‌های محلی استان کردستان

رقص‌های محلی و بومی این استان هم از نظر مضمون و هم از نظر شکل درخور توجه ویژه است. این رقص‌ها در مراسم شادی و سرور اجرا می‌شود. رقص کردی عمدتاً به شکل گروهی است و حرکات فیزیکی موزون و هماهنگی دلپذیر دارد. معمولا رقص‌ها کمتر به شکل انفرادی و بیشتر با شرکت زنان و مردان اجرا می‌شود. این رقص همراه با حرکات موزون از محتوا و مضمون خاصی برخوردار است و نشان‌دهنده باورها و خصوصیات قومی و فرهنگی مردم کرد است. رقص معروف به «جارماق» از عمده‌ترین رقص‌های محلی است که امروزه نیز در مواقع خاصی در تمام شهرها و به ویژه در روستاها و قبایل کوچ‌نشین به اجرا درمی‌آید.

علاوه بر رقص‌هایی که در مراسم شادی و جشن‌ها اجرا می‌شود، در این استان رقص‌های ویژه‌ای نیز وجود دارد که می‌توان آن‌ها را رقص‌های مذهبی و اعتقادی دانست.

استان کردستان یکی از مراکز عمده تصوف و عرفان کشور است. در این منطقه فرقه‌های صوفیه همچون خاکساریه، نقشبندیه، نعمت‌اللهی و قادریه هر ساله در روزهای معینی مراسم ویژه خود را برگزار می‌کنند که رقص جزء لاینفک آن است. برای نمونه آئین‌ها، رسوم و حال و هوای یک مجلس مربوط به دراویش قادری که از مهم‌ترین سلسله‌های تصوف کردستان به حساب می‌آید در زیر مورد اشاره قرار می‌گیرد:

خانقاه که گاهی تکیه، زاویه و رباط نیز گفته می‌شود، محل اجتماع درویشان است. در خانقاه اوراد و اذکار و ریاضات و چله‌نشینی‌ها رایج است. در مجالس درویشان معمولاً یک نفر قوال یا حتی خود فلیفه ترانه‌هایی عاشقانه یا عارفانه همراه با دف و نی یا حتی تار می‌خوانند و دراویش حلقه‌وار بر زمین می‌نشینند و معمولاً خاموش و آرام هستند. سرها به زیر و نفس‌ها در سینه حبس است و ناگاه درویشی به وجد می‌آید، نعره می‌زند و خود را پیچ و تاب می‌دهد. پاره‌ای دچار رعشه و لرزش می‌شوند. این شور معمولاً به جمع هم سرایت می‌کند و کم کم تمام حاضران در مجلس به پایکوبی و دست‌افشانی برمی‌خیزند. در این مرحله صدای دف و آواز و فریاد به اوج خود می‌رسد. درویشی خرقه خود را می‌درد، دیگری فریادهای بیهشانه می‌کشد، کسانی هم از خود بی خود می‌شوند و بر خاک می‌افتند، در این حالت خودانگیختگی که با هیجانات شدید همراه است، خنجرها به بیرون کشیده می‌شوند، سیخ‌ها یک بر یک بر اعضاء و جوارح فرو می‌روند. یک نفر سیم عریان برق را در دستانش گرفته است و درویشی دیگر زهر و سم بر حفره دهانش سرازیر می‌کند. کسانی دیگر آتش و شیشه را چون خوراکی می‌خورند. در این هیاهو چند نفر خنجرهایی را بر فرق سر خویش می‌کوبند و در جایی دیگر درویشی پهلوی خود را با خنجر می‌درد.

در این مرحله که احساسات در اوج غلیان است، خلیفه وارد معرکه می‌شود و عنان هیجانات را به‌دست می‌گیرد و آرام آرام جمعیت را به آرامش فرا می‌خواند. جماعت دراویش اطاعت می‌کنند. خنجر و سیخ‌ها از تن‌ها خارج می‌شود، دف‌ها خاموش می‌شوند و آرامش به جمع بازمی‌گردد. دراویش یک به یک خسته و عرق‌ریزان بر زمین جای می‌گیرند. ختم مجلس اعلام می‌شود. آنهایی که زودتر به حالت عادی برگشته‌اند یک به یک محیط خانقاه را ترک می‌کنند. خلیفه در زاویه می‌نشیند و آمادگی خود را برای پذیرش خصوصی اشخاص و پاسخگویی به سوالات و ارشادات لازم اعلام می‌کند.

موسیقی و ترانه‌های محلی استان گیلان

در نقاط مختلف گیلان، آوازها، آهنگ‌ها و ریتم‌های مختلفی وجود دارد که با شیوه‌های مخصوصی اجرا می‌شود. مردم تالش سه نوع آهنگ دارند: قدیم‌دستان، تالش‌دستان و تازه‌دستان. آهنگ‌های گیلان به ویژه در سیاهکل و دیلمان از طبیعت الهام گرفته‌اند و همچنان به طور سنتی محفوظ مانده‌اند. بیش‌تر ترانه‌های عامیانه و محلی گیلان همراه با رقص‌های محلی اجرا می‌شوند. ترانه‌های عامیانۀ گیلان به چند گروه قهرمانی، حماسی، توصیفی، عاشقانه، کودکانه و لالایی، مذهبی و نوروزخوانی تقسیم می‌شود. طی سال‌های اخیر نغمه‌های گوناگون و متعددی در قالب دستگاه‌های موسیقی سنتی ایران ساخته و پرداخته شده است. آهنگ‌ها و ترانه‌های معروف و محلی گیلان عبارت‌اند از: خره، کشتی مقام، مشت، پا بازی (رقص پا)، عروس‌بران، عروس بوری (انتظار)، نارنج‌زن، آهنگ ورزا جنگ، پهلوی خوانی، آب کناری، زرد ملیجه، رعنای، گاره‌سری، چابداری، لیلی ماری، غربتی، برم بران، اشکوری، قاسم‌آباد، پشت‌کوهی، محمدبیک، غم‌انگیز متواضع، هی‌یار هی‌یار، کیله لی جانم، دیلمانی، گیلکی، نوروزخوانی، عروس‌گوله و… . از گروه‌های معروف موسیقی استان گیلان می‌توان به گروه موسیقی عشاق گیلان، گروه موسیقی گیل‌آوا، گروه موسیقی صبا و گروه موسیقی سارنگ اشاره کرد.

موسیقیبومی استان زنجان

موسیقی بومی استان زنجان از گنجینۀ موسیقی فولکلوریک و کلاسیک آذری تأثیر پذیرفته است و در حال حاضر نیز وجه غالب ترکیب موسیقی بومی، به ویژه مناطق روستایی استان را تشکیل می‌دهد. پیوستگی فرهنگی و قومی مردم استان با مردم آذری زبان از یک سو، و ارتباط آن با منطقه‌های کردنشین و گیلک‌نشین و تهران از سویی دیگر، زمینۀ شکل‌گیری نوعی از موسیقی محلی ویژه را فراهم آورده است که به «موسیقی زنجانی» معروف است؛ اما آنچه باید به یاد داشت، پیوستگی عمیق و ریشه‌دار میان موسیقی محلی زنجانی با موسیقی آذربایجانی است.

در بیشتر روستاهای استان زنجان، جشن‌های عروسی با هنرنمایی‌های عاشیق‌ها آغاز و پایان می‌یابند. در حال حاضر، عاشیق‌های زنجانی با نغمه‌ها و ترانه‌های دلکش و داستانسرایی‌های خود که ریشه در ژرفای فرهنگ فولکلوریک این خطه دارد، رونق‌بخش محفل‌ها و جشن‌های مردم استان، به‌ویژه در روستاها، هستند. علاوه بر آن، موسیقی مقامی نیز که تحت‌تأثیر مستقیم موسیقی مقامی آذربایجان است، در برخی از جشن‌های مردم، به ویژه در مناطق شهری، نواخته می‌شود.

موسیقی و رقص‌های بومی استان مازندران

موسیقی محلی مازندران در چهارچوب موسیقی خاورمیانه و ایران قابل بررسی است. مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که موسیقی محلی مازندران از پتانسیل‌های قابل توجهی برخوردار است و ملودی‌های آن از زندگی و معیشت ویژۀ جنگل، دریا و برداشت محصولات زراعی و رمه‌گردانی تأثیر گرفته است. ترانه‌های محلی مازندرانی نیز از غنای قابل توجهی برخوردارند. برخی از این ترانه‌ها همراه با آهنگ‌های محلی و برخی همراه با رقص‌های محلی اجرا می‌شوند. معروف‌ترین رقص مازندرانی رقص قاسم‌آبادی است که در گیلان نیز رواج دارد. رقص چوب مردان نیز جالب توجه است.

موسیقی و رقص‌های محلی استان ایلام

استفاده از موسیقی بومی در آیین‌ها و مراسم شاد رشد قابل ملاحظه‌ای یافته است.

در موسیقی ایلام از سازهای دوزله، جفتان، سرنا، شیپور، ضرب، دهل، شمشال، نی و کمانچه استفاده می‌شود و این سازها در آیین‌هایی مانند: عروسی، جنگ و عزا کاربرد دارند. برخی از سازهای بومی منطقه مانند دوزله ویژگی‌هایی دارند که آن را از دیگر سازهای ایرانی متمایز می‌کند. «دوزله یا جفتان» بر خلاف همه سازهای ایرانی که تک صدا هستند، دو صدایی است و قابلیت همراهی با سازهای چند صدایی را نیز دارد.

«چوبی» موسیقی رقصی ایلام است و به صورت انفرادی یا دسته‌جمعی اجرا می‌شود. این موسیقی در گذشته افزون بر کاربرد هنری و موسیقی آن به عنوان آمادگی جنگی و بدنی نیز کارایی داشته است.

«فتاپاشا، لرزانه، سوارسوار، صی‌‌سماع، قلاوی، سه‌حار و گریانه» از جمله نواها و ریتم‌های این نوع رقص است که در مناطق کرد و لر نشین کشور رواج دارد.

«هوره» نیز موسیقی آوازی مردمان غرب کشور به ویژه مردم ایلام است. هوره که از آوازها و نیایش‌های اساطیری ایران است، از هزاره‌های قبل از میلاد مسیح تا به امروز روح دوستداران موسیقی را سیراب کرده است. این موسیقی از ریتم آزاد در ترانه و شکستن مصراع‌ها پیروی می‌کند و تک سیلابی است، به همین دلیل از موسیقی ردیفی ایران که تابع شعر کلاسیک است، متمایز می‌شود.

موسیقی آیین‌های سوگواری نوع دیگری از موسیقی در استان ایلام است که به طور مشخص در آیین چمری با سرنا و دهل اجرا می‌شود و در این مراسم مردم ایل‌ها و روستاها در محلی به نام «چمرجا» جمع می‌شوند و همراه با نوای ساز، دهل و آواز همسرایان نوعی رقص را ارائه می‌دهند.

گفته می‌شود «نمایش تعزیه» که هم‌اینک در اکثر مناطق کشور رایج است و در ایام عاشورا نیز کاربرد فراوان دارد، برگرفته از سنت چمری در غرب کشور است.

ترانه‌های محلی

ایلامی‌ها به خصوص عشایر، مردمی باذوق‌اند و در سرودن ترانه‌های محلی مهارت خاصی دارند. ترانه‌هایی با گویش‌های کردی و لری در بین مردم منطقه رواج دارد که برخی از آن‌ها عبارتند از:

ترانه‌های حزن‌انگیز

این ترانه‌ها، آهنگی محزون دارند و موضوع‌شان شکایت از روزگار، فراق یار، گله از معشوق، بداقبالی و بدبیاری انسان است. «هوره» بیشتر به گویش کردی است و به صورت تک‌خوانی اجرا می‌شود ودر بین عشایر استان ایلام و در منطقۀ کرمانشاهان و شاید در تمام نقاط کردنشین غرب رواج دارد. هوره از آوازهای بسیار قدیمی است و به نظر می‌رسد منظور از آن خواندن متون زرتشتی بوده است و احتمال دارد که موبدان زرتشتی هنگام نیایش در کنار آتشگاه به خواندن هوره می‌پرداخته‌اند. هم‌اکنون نیز در بین ایل‌ها و عشایر، مردان و زنان دور آتش می‌نشینند و شروع به خواندن هوره می‌کنند. اشعاری که در هوره خوانده می‌شود، معمولاً ده هجایی و غالباً با مضامین حماسی‌اند. در خواندن هوره از آلات موسیقی استفاده نمی‌شود.

گورانی

شعری است شاد و طربناک که به همراه موسیقی اجراء می‌شود. اشعاری که در گورانی به کار می‌روند، مضامین اجتماعی، عاشقانه و حماسی دارند.

ساریخونی

ترانه‌ای است با آهنگی سوزناک که به لهجۀ لری خوانده می‌شود. برای اجرای آن از کمانچه استفاده می‌کنند.

ترانه‌های شاد

ترانه‌هایی که آهنگی شاد دارند، بیشتر در عروسی‌ها اجرا می‌شوند و معمولاً به صورت دسته‌جمعی، با همراهی کمانچه و تنبک خوانده می‌شود.

ترانه‌های عاشقانه و توصیفی

گرچه هیچ یک از ترانه‌های محلی از مضامین عشق و توصیف محبوب خالی نیست، ولی خطاب عام دارد، و به ندرت نام و نشان معشوق به طور صریح در آن ذکر می‌شود، ولی در ترانه‌های عاشقانه و توصیفی، تمام ابیات در وصف معشوق، از زبان عاشق است. در این ترانه‌ها، عاشق، محو جمال بی‌حد معشوق است و زیبایی و کمال محبوب، هرگز فرت حضور نام عاشق را نمی‌دهد. معروف‌ترین این ترانه‌ها، ترانه قدم‌خیر است که به لهجۀ لری خوانده می‌شود. قدم‌خیر نام زنی زیبا و بافضیلت است. این ترانه از دیرباز در بین مردم ایلام و لرستان مشهور است.

ترانه‌های حماسی

این ترانه‌ها در وصف دلاوران، قهرمانان و تفنگ و اسب سروده شده‌اند و به همراه کمانچه و تنبک اجرا می‌شوند. نمونۀ آن‌ها ترانۀ کرمی است که به لهجۀ لری خوانده می‌شود. کرمی نام یکی از

*************************************************************************************************** ادامۀ مطلب؟

موسیقی و رقص‌های محلی استان لرستان

موسیقی لری از سرچشمه‌های موسیقی «ردیف» و ردیف‌نوازی است که بخش مهم آن از طریق کمانچه و کمانچه‌نوازی محلی در موسیقی رسمی ایران (دریف) نیز تأثیر گذاشته است. موسیقی محلی لرستان چندان ناشناخته نیست؛ ولی بر خلاف بسیاری از موسیقی‌های نواحی دیگر ایران، از حیث مقامات محدود است و معمولا در «دستگاه ماهور» اجرا می‌شود. موسیقی لرستان به چهار بخش: موسیقی کار، موسیقی مراسم، موسیقی عروسی و موسیقی ترانه‌های روز تقسیم شده است.

ترانه‌های لری با همۀ پیوندی که با ریشۀ زبان فارسی دارند، برای همۀ فارسی‌زبانان قابل فهم نیستند. این موسیقی، از لحاظ اجرایی، ظریف و پیچده است. غنای کلامی فراوان دارد و مهم‌تر از همه، از روحیۀ سلحشوری و حماسی برخوردار است.

مهم‌ترین ترانه‌هایی که در استان لرستان خوانده می‌شوند عبارتند از: «شه‌نومه خونی» (شاهنامه‌خوانی) که جزو موسیقی حماسی است و سخاوتمندی و سلحشوری را همراه با تاریخ پر درد بیان می‌کند و معمولا در «چهارگاه» اجرا می‌شود. «بزمیری» که بیش‌تر برای تلف شدن حیوانات اهلی خوانده می‌شود. هالوه گَنِم خَرِم، دوره دوره، کَشکِلَه شیرازی خرم‌آبادی که قصۀ عشق و عاشقی و مهر و دوستی سادۀ روستایی است که در هر منطقه به فراخور حال خود تا حدودی تغییراتی در آن داده‌اند. علی‌دوستی یا علی‌سونه در اصل اسم شخص بوده که بعدها به نام همان فرد معروف شده است. کشکله شیرازی گرمسیری، کوکلاشیری جو، کوش طلا که بیشتر همسرایی زنان و مردان در غم از دست دادن یکی از نزدیکان است. بمیر، میوله سیت بیارم، شیرین و خسرو، دایه دایه که قصۀ مبارزه و جنگ‌آوری و رشادت‌ها است که زبانزد همگان شده است. میری، قدم‌خیر، ای ای وی وی، ضرب سنگین سماع، ضرب سه‌پا و ضرب دوپا که برای مراسم رقص و عروسی است.

سازهای محلی لرستان عبارتند از: کمانچه، نی، سرنا، دهل، تنبک، دوزله و یک نوع ساز که مخصوص مرسام مذهبی فرقۀ اهل حق استو نام محلی آن «تمیره» است.

ترانه‌ها و رقص‌های لری بیشتر جنبۀ حماسی دارند و ترانه‌هایی که جنبۀ تغزلی دارند، کم‌تر متداول و معمول‌اند.

رقص‌های بومی لری نیز متنوع‌اند و به صورت گروهی اجرا می‌شوند. برخی از این رقص‌ها با آهنگ ملایم و برخی دیگر با آهنگ تند انجام می‌گیرند.

در لرستان، هنگام شادی و عروسی رقص‌های گروهی انجام می‌گیرند. معمولا چند تن از مردان که هر یک چوب‌هایی به دست دارند، حرکاتی موزون و هماهنگ را با هم انجام می‌دهند و زنان هم جدا از مردان، با در دست داشتن دستمال‌های رنگی و جنباندن موزون آن‌ها در بالا سرشان به صورت دایره‌وار، می‌رقصند.

موسیقی و رقص‌های محلی در استان کرمانشاه

تحقیقات انجام شده ثابت می‌کند که موسیقی کردی، ابتدا منحصراً رزمی و حماسی بوده است. قدیمی‌ترین نواسازان کردستان، بیت‌خوان‌ها غالباً بی‌سواد بوده‌اند که قرن‌ها پیش از این و هم امروز، داستان‌های پهلوانی و رزمی را به شعر و تصنیف تبدیل می‌کرده و دهل و سرنا می‌نواخته‌اند. بعدها نواها و ریتم‌ها و آهنگ‌های بزمی نیز وارد موسیقی کردی شده است. انواع سازهای کردی در کرمانشاه عبارتند از:

دهل، سرنا و دونی

سازهایی هستند که در مراسم عروسی و عزا به کار می‌روند. صدای این سازها هم رقصنده‌ها را رهبری می‌کند و هم در مراسم سوگواری مشور «چمری» نواخته می‌شود. نوازندگان عموماً کولی‌ها هستند که به «قره‌چی» و «خراط» نیز معروفند.

طبل، شمشال (بلور) و دف

سازها و آلات این گروه نیز توسط کولی‌ها ساخته می‌شود. این سازها سه جنبه حماسی «رزمی» و عرفانی و طبی دارند. امروز در هر روستای کردنشین ایران دست کم یک گروه موسیقی وجود دارد. حساسیت مردم این سامان نسبت به موسیقی تا آن پایه زیاد است که شباهت به تعصب دارد. نوازنده‌ها و خواننده‌های منطقه، تنها در صورتی می‌خوانند و می‌نوازند که بتوانند «جذبه روحانی» را در شنونده‌های خود تحریک کنند. این «جذبه روحانی» هر جا موسیقی کردی طنین داشته باشد، وجود دارد.

تنبور

سازی است مقدس که شاید هزاره‌های عمر خود را پشت سر گذاشته و همواره مونس مردان حق بوده است. نواختن این ساز در بین علویان کوهپایه‌های زاگرس عمومیت دارد و بزرگان و مراشد این نواحی، کلاً از آن آگاهی دارند.

رقص کردی تمرین آمیخته به تفریح بوده و هست. در تمام ریتم‌های رقص کردی حالتی از همداستانی، یگانگی و بدن‌سازی وجود دارد. در بیشتر گونه‌های رقص کردی، دست‌های رقصندگان در هم گره می‌خورد، گام‌ها همواره در یک مسیر حرکت می‌کند و چنان متوازن است که به رژه می‌ماند. رقص‌های معروف کردی عبارتند از: گَریانه، برودوا، چپی، سِه پَر سه جار سه پا و فَتاح پاشایی.

موسیقی و رقص‌های محلی استان کهکیلویه و بویر احمد

موسیقی در ایل بویر احمد همانند سایر ایل‌های ایران از اصالت و ویژگی‌های محلی برخوردار است. بویراحمدی‌ها بر اساس ترانه‌های رایج، آهنگ‌های ویژه‌ای دارند که تحت عنوان «قس» از آن نام می‌برند و معروفترین آنها عبارتند از: قس خوشگله، قس برنو، قس یاریار و امثالهم. آلات موسیقی مورد استفاده در موسیقی محلی بویراحمد عبارتند از: ساز (کرنا)، دهل (بین) و پیشه که آلتی شبیه نی ولی از نی کوتاه‌تر است.

در بین مردم ایل بویر احمد هنگام شادی و جشن انجام رقص‌های محلی رایج است و مردان معمولاً در رقص‌هایی همانند رقص چوب شرکت می‌کنند.

رقص‌هایی که در بین مردان بویر احمد مرسوم است عبارتند از: رقص دو پا، رقص سه پا، رقص چوب و چوب بازی.

چوب بازی مخصوص مردان دلیر ایل است و موسیقی خاصی دارد. ابزار آن «دیاق» چوب بلندی به طول 2 متر و «ترکه» چوبی به طول 75 سانتی‌متر است که عموماً یک نفر «دیاق» را به سدت می‌گیرد و نفر دیگر با «ترکه» همراه نواختن ساز دهل می‌کوشد تا دیاق‌دار را بزند.

رقص‌های دیگر رایج در بویر احمد، مشتمل بر صد دستمالی، یلعبه، بختیاری، نرمه و نرمه و ترکی شاه فرنگی می‌باشد.

موسیقی بومی و رقص‌های محلی استان هرمزگان

اقوام و تیره‌های مختلف ایرانی (به‌ویژه در روستاها و شهرهای کوچک) موسیقی را به عنوان هنر نمایشی تلقی نمی‌کنند؛ اما در مناطق جنوبی کشور، به ویژه در بوشهر، هرمزگان و سیستان و بلوچستان، با تلفیق موسیقی با هنرهای نمایشی از جمله رقص، به آن جنبۀ نمایشی نیز داده‌اند. مراسم زار که پیش‌تر در مورد آن سخن گفتیم، از جمله مراسمی است که در آن از موسیقی بهره می‌گیرند. در جشن‌ها و عروسی‌ها و سوگواری‌ها و مویه‌کردن‌ها، نیز موسیقی جزء لاینفک مراسم است.

آن‌چه بیش از همه برای مطالعۀ موسیقی هرمزگان حائز اهمیت به نظر می‌رسد، ترکیب جمعیتی این منطقه است. در این منطقه به جز ساکنان محلی، اقوام دیگری از جمله مهاجرین بسیار قدیمی آفریقایی نیز زندگی می‌کنند. موسیقی سواحل جنوب ایران، به عقیدۀ بعضی از شناسندگان آن، با موسیقی بومیان آفریقایی پیوندی عمیق و ریشه‌دار یافته است.

یکی از فرم‌های معمول در موسی محلی «سبالو» نامیده می‌شود و آن آوازی است که با دایره همراهی می‌شود و به وسیلۀ خوانندگانی که دایره‌وار کنار هم می‌نشینند، اجرا می‌گردد. خوانندگان هم‌زمان با اجرای سبالو، شانه‌های خود را به طرف راست و چپ منظماً حرکت می‌دهند. رقص و موسیقی سبالو متأثر از موسیقی افریقایی است.

یکی دیگر از فرم‌های رایج موسیقی محلی «یزله» است. یزله به وسیلۀ گروهی از خوانندگان غیرحرفه‌ای اجرا می‌شود و فقط با دست زدن همراه است. در این موسیقی، ملودی بیش از همه حایز اهمیت است و به متن چندان اهمیتی داده نمی‌شود. علاوه بر موسیقی محلی (سازی و آوازی)، موسیقی مذهبی نیز در این استان بسیار رایج است. از نظر ساکنان این منطقه، موسیقی مذهبی و به‌خصوص آن نوع موسیقی که در ماه محرم نواخته می‌شود، اهمیت بیشتری نسبت به سایر اشکال موسیقی محلی دارد.

رقص‌های محلی استان هرمزگان نیز هم‌چون موسیقیِ بومی، ریشه در فرهنگ عامۀ مردم این منطقه دارد. رقص‌ها، به مناسبت‌های مختلف، از جمله اعیاد مذهبی و ملی و عروسی‌ها اجرا می‌شوند و در بین آن‌ها، «رقص اواز» به لحاظ شیوۀ اجرا، مضمون و نقش‌های اجراکنندگان آن، درخور توجه ویژه است. این رقص که عمدتاً توسط صیادان انجام می‌شود، از مراسم دیدنی مردم استان است و در آن، رقصندگان دایره‌وار می‌چرخند و همراه حرکات موزون خود، شعرهایی را می‌خوانند.

موسیقی بومی استان اردبیل

موسیقی بومی منطقه، هم در گذشته و هم امروزه در وجود «عاشیق‌ها» خلاصه می‌شود. عاشیق‌ها هنرمندانی هستند با کوله‌باری از غم‌ها و شادی‌ها که به طور خودساخته از میان محرومان و ستمدیدگان جامعه برخاسته‌اند و نیازها و دردهای خویش و تبار خود را با نوای دلنشین «ساز» و در قالب ترانه‌های اصیل و دلپذیر، در مجالس، عروسی‌ها و قهوه‌خانه‌ها ترنم می‌کنند.

عاشیق‌های معاصر آذربایجان، مالک گنجینه بزرگ هنر و ادبیات تاریخی اسلام خویش‌اند؛ اینان، سروده‌های استادانه و داهیانه خود را همراه با اندیشه‌های بشردوستانه و حفظ سنن عاشیقی در میان مردم رواج می‌دهند و وقت و بی‌وقت در مجالس عروسی و جشن‌ها حاضر می‌شوند و هم از این راه، زندگی روزانه خود را تأمین می‌کنند.

اکنون در آذربایجان کم‌تر دهکده‌ای را می‌توان یافت که جشن‌ها و عروسی‌هایشان بدون عاشیق برگزار شود. حتی در مناطقی که عاشیق نیست، فرسنگ‌ها راه پیموده می‌شود تا عاشیقی به جشن دعوت شود و مجلس را با سخنان حکمت‌آموز و ترانه‌ها و منظومه‌های دلنشین خود برگزار کند.

عاشیق، ساز می‌نوازد. ساز آلتی است شبیه تار، مرکب از نه سیم که به سینه می‌فشارند و می‌نوازند. نام ابتدایی و قدیمی آن «قوپوز» است که چیزی شبیه کمانچه‌های کنونی بوده است. اکنون همراه هر عاشیقی کم و بیش یک یا دو «بالابانچی» (بالابان زن) و «قاوالچی» (دایره‌زن) نیز هستندکه او را همراهی می‌کنند. گاهی نیز چند دسته عاشیق یک‌جا ظاهر می‌شوند و هنرنمایی می‌کنند.

عاشیق هنرمند مردم است. هم شاعر، هم آهنگساز، هم منظومه‌سرا، هم خواننده، هم نوازنده، هم هنرپیشه و هم داستان‌گو است. به عبارت دیگر در عرصه شعر، منظومه، موسیقی و رقص خلاق است و هنرمندی است که این همه را با انگشتان ماهر و صدای دلنوازش اجرا می‌کند.

در روزگاران گذشته، به این هنرمندان علاوه بر «عاشیق»، «وارساق» یا «یانشاق» هم می‌گفتند و به هنرمندترین و شایسته‌ترینشان «ده‌ده» می‌گفتند که از آن میان می‌توان به «ده‌ده‌ قاسم» (قرن 13 هـ. ق.)، «ثوراب ده‌ده» (قرن 12 هـ. ق.)، «ده‌یادیار» (قرن 10 هـ. ق.)، «کرم دده» و مشهورتر از همه «دده قورقود» اسطوره‌ای اشاره کرد.

از عاشیق‌های معروف و قدیمی آذربایجان می‌توان از: عاشیق عباس توفار قافلی، ساری عاشیق، عاشیق معصوم، عاشیق امراه، عاشیق قربانی، عاشیق علعسگر و مانند این‌ها نام برد که هر یک از برجسته‌ترین هنرمندان زمان خود بوده‌اند.

از عاشیق‌های معاصر آذربایجان می‌توان به: عاشیق اسد، عاشیق قشم، عاشق جبی، عاشیق حسین جوان، عاشیق عبدالعلی، عاشیق رسول، عاشیق یداله، عاشیق مشی، عاشیق حسن اسکندری، عاشیق عزیز شهنازی، عاشیق حسن نامور، عاشیق علی، عاشیق اشرف و دهها تن دیگر اشاره داشت که شماری از اینان زیر پوشش اداره کل ارشاد اسلامی استان به فعالیت هنری خود ادامه می‌دهند و در سال‌های گذشته ضمن شرکت در مراسم بزرگداشت دهه فجر، در برنامه‌های موسیقی بومی خارج از کشور از جمله در آلمان، فرانسه، اسپانیا، آذربایجان و… شرکت کرده‌اند و معمولا با استقبال پرشور شنوندگان روبرو شده‌اند.



قیمت: 100 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۶ ، ۱۱:۴۴
postef postef

6f/2 (34575)

از زمانیکه بشر پا به عرصه وجود گذاشت و برای ادامه زندگانی خود، به حکم ضرورت به مبارزه با طبیعت برخاست، زن و مرد در

در این اجتماعات ، شیوه زندگی بر پایه شکار و گردآوری خوراک قرار گرفته است. مرد به شکار می رفت، زن به جمع آوری خوراک مشغول بوده است و گاهی نیز به شکار میرفت. هر یک از این دو، توانایی خاصی داشت که برای انجام دادن کاری ، ضروری بوده . ارزش هردو برابر هم می بود. محل اقامت در این مرحله ، دو مکانی است و فرزندان همواره دوتباری اند.

در دوره زن سالاری، زن قدرت بسیار می یابد ، چرا که کار زن، کشاورزی است و مشغله مرد دامداری است. اساساً اساس برتری زن بر مرد و یا بالعکس را همین عامل مهم ، تعیین می کند. اگر عامل اقتصادی و تکنیکی در دست هر یک از جنس ها باشد، آن یک قدرت را به یدک می کشد و سپس ارزش ها و هنجارها نیز به سراغ قبول ذهنیتها از این برتری خواهد آمد. همانطوری که در دوره زن سالاری زن به اقتضای کار و فعالیتش ، یعنی کشاورزی ، مادر و سرور طبیعت دانسته می شود، در دوره پدرسالاری با در اختیار گرفتن فعالیتهای اقتصادی توسط مردان ، اهمیت یافتن نرینگی رشد پیدا کرد و در پی آن عقاید و فرهنگها نیز در پی توجیه مردسالاری برآمده اند.

همچنین در این دوره، عدم تعادل بین وظایف زن و مرد به وجود می آید و شاید همین امر، اساس تشکیل بعضی از جوامع اولیه که زن در آنها بر مرد تفوق یافته، بوده است. در این عهد، عناصر اولیه اقتصاد انسانی، عبارت بوده است شکار، صید ماهی ، باغداری و کشاورزی از طرف دیگر ، خانواده بزرگ منجر به تشکیل قبایل، طایفه ها و احیاناً کلانها گردیده است. به زعم گوردن چایلد کشفیات زنان در این دوره، ساخت آسیای سنگی بزرگ به خاطر توجه زنان به جوانه زدن و دوره باز تولید غلات، ساخت ظروف و بزرگ برای نگهداری بذر و اختراع اولین ظروف سفالین، نوآوری در نخ ریسی و بافندگی را شامل می شد. بافندگی از ریشه و شاخه و الیاف درختان در این دوره به علت فرصت بیشتر زنان و نیاز فعالیت های کشاورزی و کم شدن پوست حیوانات شکار شده توسعه بیشتری یافت . این اختراعات جدید باعث ترقی در موقعیت و جایگاه اجتماعی زنان شد، به طوری که نه تنها انتساب فرزند از نام آنها است بلکه نخستین خدایگان نیز مونث هستند. یکی از ویژگیهای اساسی در این دوره ، عدم جنگ و خونریزی ، بین اقوام است. لذا از فعالیت های خصمانه در بین آنان نشانی نیست.

انسان ما قبل تاریخ در مناطق مختلف ایران می زیسته و از طریق شکار امرار معاش می کرد و ابزارهای سنگی را برای نیاز خویش به کار می برده است. در مناطقی که شکار به اندازه کافی نبود زنان به کار تهیه ریشه های گیاهی می پرداختند و شاید ممارست در این کار سبب شد که انسان به راز روئیدن نباتات پی ببرد و چون در این منطقه نگاهبانی آتش بر عهده زنان بوده و نیز بسیاری دیگر از امور را زنان انجام می دادند، می توان گفت که زن سالاری که در ایران ماقبل تاریخ وجود داشته، می بایست از همین امر نشأت گرفته باشد.

سازمان اجتماعی قبایل آریایی قبل از تشکیل دولت ماد، حتی بعد از آن از ساخت قبیله ای داشت و بر این سازمان جماعت عشیرتی بنیان گرفته بود. برخی از نویسندگان یادآور می شوند که این سازمان اجتماعی در ابتدا مادرسالاری و مادر نسبی بود و تنها پس از برخورد با اقوام دیگر و شیوه نظام اجتماعی اقوام سامی دگرگون یافت و در سیر تحول خود به پدر نسبی و پدر سالاری تغییر شکل داد. در این باره می توان گوتیها (اولین آریایی های ساکن غرب ایران) ماساژتها از قبایل سیت نیز که از شیوه مادر نسبی و حکومت زنان پیروی می کردند، نمونه داد.

درست همان عواملی که باعث ارتقای پایگاه زنان شده این بار نصیب مردان شده و آنان را تا حد الوهیت و شایسته ستایش ، بالا برد. دراین دوره به علت محدود شدن شکار، مردان به کشاورزی روی آوردند و با اختراع خیش به جای کج بیل، موقعیت خویش را مستحکم ساختند و در پی آن موفق به کشف فنونی نیز در این رابطه شده اند، همچون دست یافتن به انرژی های نوین، اشکل نوین حمل و نقل ، خصوصیات فیزیکی غلات ، کشف قوانینی در زمینه فلزات ، ساخت مسکن با آجر و …

بنابراین ، آن عامل اساسی که باعث شد تا جهان دیگری برای انسانها رقم بخورد، عامل اقتصادی _ تولیدی بود تا مرد را به عنوان تولید کننده جانشین زن سازد.

مسائل دیگری که در آن زمان رخ داده اند ، صرفاً پیامدهای چنین تغییری بوده اند. کشتزارهای وسیع با استفاده از خیش و نیروی حیوانات و سپس برده ها ، می توانست غذای جمعیت اضافه را تامین نماید و چون مشکلی از نظر حیات قابل وجود نداشت، یکجانشین شده و رفته رفته خانواده به عنوان سازمان اجتماعی ، جایگزین گروههای وسیعتر و بزرگتر شد. از طرف دیگر مازاد تولدی غذایی که به وسیله مردان تامین شده بود باعث بوجود آمدن قشر صنعتگر و نیز اقشاری چون پیشه ور، روحانی و نظامیان در مکانی به نام شهر شد.

در واقـع تولیـد غذایـی به حدی رسیـده بود که این اقشـار تـازه به دوران رسـیده می توانستند برای امرار معاش از مازاد فرآورده های کشاورزان و دامداران استفاده کنند. از این پس کشاورزان و دامداران وظیفه سنگین تری نسبت به گذشته پیدا کرده اند و آن عبارت از تلاش برای تولید بیشتر بود تا بتوانند از مازاد آن ، خوراک قشر صنعتگر (و اقشار دیگر) را تامین نمایند.

در دوره مرد سالاری ، تعادل بین انسان و طبیعت هم بهم خورد. انسان کشاورز برای دست یافتن به تولید بیشتر و زمین های مرغوب ، چاره ای جز افزایش سطح زیر کشت از طریق بریدن درختان و از طرف دیگر کشار دیگر قبایل و همسایگان نداشت.

تقسیم کار بر حسب جنس نیز در این دوره به چالش کشیده می شد. با از دست رفتن بنیاد اقتصاد زن سالاری ، مرد قابل ثنا و ستایش می شود و آنچه مورد اهمیت قرار می گیرد نقش پدر در تولید مثل است نه مادر. در نتیجه ، با به هم خوردن توازنی که در جامعه زن سالار بوجود آمد، موقعیت اجتماعی زن نیز دگرگون شد و از این پس، در فرهنگها و اسطوره ها نیز بر اساس تغییر جایگاه اجتماعی زن ، تعریف تازه ای ارائه شد و سیمای متفاوت از او ترسیم شد.

یکی از ویژگیهای اساسی در این دوره ، پدیدار شدن مالکیت خصوصی و شیوه متفاوت ارث بری است که هر دو بعد از شکل گیری خانواده بوجود آمده اند. در دوره زن سالاری ، ثروت از زن به قبیله انتقال می یافت ولی در دوره مرد سالاری، ثروت از پدر به پسران منتقل می شد و نه به دختران. از جمله شیوه هایی که می توان از توزیع ثروت خانواده جلوگیری به عمل آورد ، تمایل به ازدواج درون گروهی است به جای ازدواج برون گروهی . در توضیح این موضوع باید گفت که در دوره زن سالاری ، به خاطر اینکه ، جنگی بین قبایل و اقوام صورت نگیرد، زن و مرد قبایل مبادله می شدند و این تبادل که در وهله اول منجر به خیشاوندی بین قبایل بود، مانع جنگ بین آنان می شد. البته علل اصلی تبادل به خاطر تضمین حیات شکارگاهها بود، اما در پی تغییر ساخت اقتصاد جامعه ، نیازی به تضمین شکارگاهها نبود.

به عقیده گرماین تیلون، ازدواج درون گروهی به عنوان آغاز بستن در به روی زنان قلمداد می شود. و بدین سان مفهوم ابزاری زنان تحقق می پذیرد و نقش آنها را به موجوداتی زایا، مستخدمه و تولید مثل کننده برای گروه خانوادگی تقلیل می دهد.

لازم به یادآوری است که ما نقطه آغازین تاریخ مرد سالارانه را نشان دادیم اما خاتمه آن مشخص نیست و تنها برخی از جوامع ، آن هم به طور ناقص به آن پایان بخشیدند. از سوی دیگر هیچ تضمینی وجود ندارد که این جوامع نیز دوباره دچار استبداد مرد سالاری یا زن سالاری نشوند. همانطوری که از عنوان این مطلب پیداست، هدف ارائه و بررسی نقش مقام زن در تمدنهای کهن و جدید است . هر چند کلی یا ناقص در مورد شناخت مقام و منزلت زن در طی مسیر تاریخی تا به امروز خالی از فایده نخواهد بود. احتمال خطر کردن در یک مسیر ، بهتر از گام ننهادن در آن است.

به طور کلی نقش و مقام زن در تمدنهای کهن، متزلزل بوده است. امانیا در این زمینه به چند دلیل مهم اشاره کرده است. اول آن که، معیشت مردم بر اساس قناعت، توکل، سادگی و عدم رقابت بیانگذاری شده و فعالیت مرد در راه ارتزاق خانواده و تهیه وسایل زندگانی آنان کافی بود. می توان نتیجه گرفت که به فعالیت گسترده زنان در زمینه های اقتصادی ضرورتی نبود. دیگر اینکه ظهور ادیان مختلف که برای مهار کردن افکار ماجراجویانه و تعدیل نمودن روح عصیانگری ناشی از بی عدالتی های معمول آن زمان لازم بود، موجب محدود کردن زنان گردید.

نقش اجتماعی زن امروز عبارت است از فعالیت معینی که در جامعه برای افراد یا گروهای خاص وجود دارد ، نقش اجتماعی در جامعه شناسی به دو دسته نقش محول و نقش محقق تقسیم می شود . نقش محول عبارت است از فعالیتی که از سوی جامعه به افراد واگذار می شود، بدون اینکه فرد نقش فعال و سازنده ای در تحصیل وکسب آن داشته باشد. به نظر میرسد نقشی که زن خانه دار در جامعه ایفا میکند ، در زمره این چنین نقشی است. خانه داری فعالیت ساده ای تلقی میشود که از دیرباز در خانواده های خود آن را انجام داده و آداب ، رسوم و هنجارهای مربوط به آن از نسلی به نسل دیگر رسیده است . فعالیت و نقش زن در جامعه آنقدر ساده ، بدیهی و پیش پا افتاده فرض شده که میتوان گفت هیچ متفکری به عمق این مسأله و کارکردهای پنهانی که در فعالیت زن خانه دار وجود دارد، نیندیشیده است .

نگاهی ژرف و بینشی جامعه شناختی به فعالیتهایی که زن خانه دار در چهاردیواری منزل آنها را عهده دار است ، نشان میدهد که باید جایگاه نقش زن او را فراتر برده و آنرا در زمره نقشهای محقق قرار دهیم .

نقش های محقق فعالیت هایی هستند که برای ایفای صحیح آن ، فرد باید ابتکار و خلاقیتی از خود نشان دهد .

خانه داری با ابعاد اجتماعی آن اگر بخوا هد شکلی واقعی به خود بگیرد مستلزم آن است که ارزش یک نقش محقق را پیدا کند.

در جامعه ما وظایف عظیم و ارزشمندی به عهده زنان است . آنچه مهم است شناخت ویژگی ها و توانایی های زنان در اداره امور خانه و اجتماع است ، ایجاد امکانات مناسب برای افزایش توان، دانش و مهارتهای فردی زنان ، همکاری و همیاری و همفکری را که اساس زندگی زناشوئی است ارتقاء می بخشد و بازتاب آن در زندگی فردی و جامعه نقش ارزنده ای به جا خواهد گذاشت .

مدرن شدن در غرب از بار وظایف خانگی کاسته است. ولی در ایران هسته ای شدن خانواده ، وظایف خانگی وی را افزایش داده است .یعنی نقشهایی که در گذشته یا اصلاً وجود نداشته ، یا در انجام آن با دیگران سهیم بوده و یا کسان دیگری انجامش می دادند .برای روشنترشدن مسأله ، نقش « خانه داری » را مطرح میکنیم . چنین به نظر می رسد که تکنولوژی مدرن خانگی از بار وظایف خانگی زنان خانه دار ایرانی کاسته است . اما شواهدی چند این تصور را به زیر سؤال می برد . اگر بپذیریم که مهم ترین وظیفه خانگی زن خانه دار ، تهیه غذا در سه نوبت است ، استفاده از وسایل مدرن (نظیر :فریزر ، اجاق گاز ، فر و…) کمک چندانی به وی نکرده است و به جز آن که سختی کارش را تحت الشعاع قرار داده ، از نظر حجم و زمان کار، باری از دوشش برنداشته است .

باید توجه داشت یکی از وظایفی که پس از هسته ای شدن خانواده، خصوصاً بر دوش زنان خانه دار گذاشته شده است، خرید مایحتاج خانواده است. انجام این وظیفه در ایران ابعاد خاصی پیدا میکند. کوپنی بودن برخی ارزاق (درمواردی استثنایی)خرید برخی کالاهای خاص مثل نان و شیر این وظیفه را سنگین و وقت گیر میکند.

همچنین غذاهای آماده در ایران چندان مورد استقبال قرار نگرفتند و فقط خرید برخی از چاشنی ها و غذاهای مکمل مثل رب ، مربا، و ترشی در ایران جنبه عمومی پیدا کرده است . هر چند که در مورد زنان خانه دار ، این انتظار وجود دارد که( کدبانوگری) وی با تهیه و پخت انواع مرباجات ، ترشی جات و شیرینی جات تکمیل شود .حال آنکه در مقایسه با گذشته ، برای تهیه این غذاهای مکمل تنها نبود و با دیگران و به طور جمعی انجامش می داد.

گروهی معتقدند: وظیفه اصلی زن «خانه دار» ایرانی وظیفه مادری است که فرایند مدرن شدن یا توسعه مادی این وظیفه را هم از نظر حجم، هم از نظر اهمیت و هم از نظر ابعاد تحت تأثیر قرار داده است .

هسته ایی شدن خانواده ، یکی از جنبه های مادی زیستی راکه در گذشته بسیار اهمیت داشت ، یعنی انتظار بچه زایی زیاد را تقریباً از میان برداشت و در عوض جنبه مادری اجتماعی، اهمیت یافت ، زن خانه دار امروزی برای مراقبت و توجه از فرزند ، نسبتاً تنهاست .چشمهای مراقبی که قبلاً وجود داشت و کودک را تقریباً از هر نوع خطری محفوظ میداشت و مادر را در اجتماعی شدن یاری می رساند، امروزه وجود ندارد. به علاوه دخالت دیگران حتی مادربزرگ ها و پدربزرگ ها در تربیت کودک به تدریج غیرموجه و غیرقابل تحمل شده است . استفاده از مستخدمه و دایه نیز که در گذشته برای بزرگ کردن کودک به مادران یاری می رسانند ، امروزه یا منسوخ شده و یا با مشکلات فراوانی همراه است . شکلهای نوین نگهداری از کودکان یعنی «مهدهای کودک » چندان مورد استفاده زنان خانه دار قرار نمیگرد و از او انتظارمی رود فرزندانش راخود تربیت کند و این درحالی است که وظیفه مادری با طولانی شدن دوره کودکی و اضافه شدن دوره نوجوانی ، باز هم سنگینتر میشود . در واقع علم روانشناسی با تأکید بر رشد شخصیت انسان در دوران کودکی ، زمینه توجه روز افزون به کودکان را فراهم آورد و هسته ای شدن خانواده این وظیفه را به گردن مادران انداخت . نظارت اجتماعی وسیع ولی پنهان دیروز، جای خود را به نظارت اجتماعی محدود و آشکاری داد که کودک درآن محور توجه و علاقه دیگران است مادر نقش ویژه ای در آن دارد ، تاحدی که از او انتظار می رود همانند یک مشاور، مددکار یا روانکاو با مسائل کودکش برخوردکند.

انجام این انتظار نوین برای زنان خانه دار سنگینتر است ، زیرا از مهد کودک کمتر استفاده می کنند و از اوقات بیشتری را با کودک می گذرانند .

انجام نقش پرستاری و بهداشتیاری نیز یکی از وظایف زن خانه دار امروزی است که نسبت به گذشته ، ابعاد نوینی پیداکرده است . اولاً بالا رفتن سطح بهداشت و توجه محوری به کودک وظایف جدیدی را به عهده زن خانه دار گذاشته است . مواردی از قبیل : واکسیناسیون به موقع ، خوراندن داروهای تجویز شده در ساعات مقرر و محافظت دائمی کودک ازسرما و گرما . ثانیاً وظیفه بردن کودکان نزد پزشک، ایستادن در صفهای انتظار مطبها و داروخانه ها نیز عمدتاً بر دوش زنان خانه دار است و کمتر مردان به چشم میخوردند .

همچنین آموزش مدرن، وظایف جدیدی را به عهده مادران و زنان خانه دار گذاشته است ، او رابط مدرسه و خانه است و می بایست پاسخگوی رفتار بچه هایش در مدرسه باشد. درخانه اوست که ناظر و گاه یاری دهنده کودکان برای انجام تکالیفشان است . باید توجه کرد که ویژگی های آموزشی در ایران این وظیفه را نیز شاق تر میکند. مثلاً با پیدایش مدارس غیرانتفاعی و نمونه مردمی و تغییر نظام آموزشی گاه ثبت نام سالانه کودک به صورت یک معظل بزرگ درمی آید. آماده شدن بچه ها برای کنکور دانشگاه ها نیز خود داستان دیگری دارد که همگی بر بار وظایف زنان خانه دار می افزاید . مسئولیت حفظ آبروی خانه یکی از وظایف زنان خانه دار است که امروزه رنگ و بوی جدیدی به خود گرفته است .زن خانه داری که درگذشته سادگی و بی آلایشی ، راهنما و الگوی رفتارش بود، اینک درگیر شبکه انتظارات متنوع و متفاوتی است که برای برآورده شدن آنها می بایست نقش « سپر بلا» را بازی کنند.

در ایفای این نقش است که بیش از همه نقشها، دچار «کشمکش نقشها» می شود. یعنی با انتظارات گوناگونی که گاه آشتی ناپذیرند، روبه رو می گردد. مثلاً انتظارات بچه های امروزی به دلیل از هم پاشیدگی مرزهای اجتماعی و تماس وسیع با دنیای خارج – از طریق رسانه های گروهی – دیگر قابل کنترل نیست و معمـولاً زن خانه دار به عنوان مسئول حفظ آبروی خانه می بایست با این انتظارات کنار بیاید. خصوصاً در خانواده هایی که با مشکلات مالی روبه رو هستند( که تعدادشان در ایران کم نیست) حفظ آبروی خانه اغلب به قیمت مواجه زن با شوهر و از خودگذشتگی او یعنی صرف نظر کردن از خواسته های بسیار طبیعی اش تمام می شود.

همچنین در مواقعی که خانواده با بحران مواجهه می شود، مثل بیکاری موقت شوهر یا مریضی و غیبت او ، این انتظارات متضاد به حد نهایی خود می رسد . از او انتظار میرود در این دوران سخت، استحکام خانواده راحفظ کند ، بچه ها را با خواسته های رنگارنگ شان آرام کند . پس انداز شخصی اش را مصرف کند ، شوهرش را تسلی دهد ، حتی به دنبال یافتن منابع جدید درآمد باشد.

علاوه بر همه این ها، می بایست به نقش دیگری اشاره نمودکه بدون ایفای آن، زن خانه دار از عهده انجام این نقشها برنمی آید. این نقش که بهتر است آنرا «نقش مدیریتی زن خانه دار»بنامیم ، همانند محور واصل میان همه نقشهای او عمل میکند. در واقع او باید بین وظایف خانگی و وظایف خارج از خانه (فضای اجتماعی ) هماهنگی و تعادل ایجاد کند .

یعنی از طرفی برای انجام نقشهایش به برنامه ریزی و نظم احتیاج دارد و از طرف دیگر هنوز شکل هایی از زندگی سنتی بر فضای خانه اش سنگینی می کند. مثلاً در حالی که وقت خود را جوری تنظیم کرده است که در ساعت معینی به درس و مشق بچه اش برسد ، آمدن یک میهمان ناخوانده ، برنامه اش را به هم می زند. بنابراین زن خانه دار ایرانی دائماً میبایست آماده مقابله و مواجهه با این جور اتفاقات پیش بینی نشده باشد، امروزکودکش آبله مرغان می گیرد،فردا شوهرش به مأموریت می رود و پس فردا میهمانی از شهرستان می آید.

ایفای این نقش نیز به معنی قرار گرفتن او در موقعیت کشمکش نقشهاست . چون میبایست میان انتظارات مدرن و سنتی که اغلب آشتی ناپذیرند هماهنگی ایجاد کند:

شوهرش می خواهد که آخر هفته را استراحت کند ولی بچه ها می خواهند به سینما بروند و هر دو از زن انتظار دارند که خواسته هایشان را برآورده سازند. از طرفی شوهر از زن انتظار دارد که با درآمد معین او ، چرخ اداره خانه را بگرداند و خرج و دخل را یکی کند، اما بچه ها انتظاراتی دارند که معمولاً با درآمد پدر جور در نمی آید و مادر را واسطه قرار می دهند تا به خواسته هایشان برسند . به هر حال تنوع نقش های زنان خانه دار، خود به خود آنان را بیشتر در موقعیت کشمکش نقشها قرار می دهد و قرار گرفتن در این موقعیت ، گاه ثمرات ناگواری برای زنان خانه دار دارد. مثل پیری زودرس، انواع بیماریهای روانی ، جسمانی و دلزدگی از نقش.

نتیجه گیری

زنان خانه دار امروزی همگام با هسته ای شدن خانواده ، نقشها و وظایف متعدد و گوناگونی را عهده دار شده اند که در گذشته (خانواده گسترده) یا اصلاً وجود نداشت ، یا کسان دیگری انجامش می دادند و یا با دیگران در انجامش سهیم بودند.

این تنوع و تعدد نقشهای زنان خانه دار امروزی را اغلب در موقعیت کشمکش نقشها یعنی مواجهه با انتظارات متضاد دیگران قرار می دهد که سلامت جسمانی و روانی او را تعدید می کند.

به رغم انجام نقشهای متنوع مادر، پرستار، مربی ، مشاور ،‌ مسئول حفظ آبروی خانه، همسر ، خانه دار ، مدیر و … که همگی موید مشارکت وسیع زنان خانه دار در امر توسعه است، از حقوق مدنی اندکی برخوردارند.

تعدد نقشهای زنان خانه دار، قرار گرفتن تقریباً دائمی ایشان از مواهب، به علاوه تبعیض های ناشی از نظام پدرسالاری، همگی به استحکام نهاد خانواده آسیب رسانده و زمینه را برای گسترش روابط خصومت آمیز میان زن و شوهر فراهم می کند. نتیجه ای که جا دارد، به طور مفصل تر و یا تعمق بیشتری ، چه از سوی طرفداران حقوق زن در ایران، چه از سوی برنامه ریزان توسعه بررسی شود.

منابع

مقدمات جامعه شناسی ـ دکتر منوچهر محسنی

منطق اجتماعی ـ ریمون بودون ترجمه عبدالحسین نیک گهر

روانشناسی اجتماعی ـ الیوت اروئسون ترجمه دکتر حسین شکر کن

فرهنگ شناسی ـ دکتر چنگیز پهلوان

روانشناسی زن ـ دکتر شکوه نوایی نژاد

روانشناسی زنان ـ ترجمه و تالیف سیامک خدارحیمی

ارائه به دبیر گرامی:

جناب آقای سلطانی

درس پرورشی

محقق :

مسعود صحیح ریگی

زمستان 1385


۰
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۶ ، ۱۰:۱۳
postef postef

gl/l (1139)

رویکرد شکلی به معماری هادی میرمیران و بهرام شیردل "

رویکرد شکلی به آثار معماری از مباحث مطرح در معماری معاصر است، به‌گونه ای که متفکران بسیاری با این رویکرد به تحلیل آثار معماری پرداخته‌اند. توجه به فرم اثر بدون‌توجه به مفاهیم شکل‌دهنده‌ی آن و تجزیه و تحلیل روند شکل‌گیری فرم از مهمترین مسائل در رویکرد شکلی هستند که در این مقاله به آن پرداخته می شود و آثار معماری هادی میرمیران و بهرام شیردل با این رویکرد تجزیه و تحلیل خواهند شد .

یکی از نخستین کسانی که به شکل در معماری توجه ویژه کرد، دوران3 (1760-1834 م.) متفکرو معمار فرانسوی بود. او در سال 1800 میلادی معماری را چنین تعریف کرد : « معماری هنر ترکیب اشکال است ، به نحوی که در تمام ساختمانهای عمومی وخصوصی قابل‌تحقق باشد.» هدف اصلی دوران از این تعریف، تئوریزه‌کردن مباحث طراحی برای آموزش معماری بود که آنها را در کتاب معروفش به نام « دقت و تأکیدی بر درس‌های معماری» نشان می دهد. عناصر معماری که دوران از آنها نام می‌برد عبارتند از : «دیوارها، ستونها و طاق‌ها» و با این عناصر به دسته‌بندی و تحلیل آثار معماری دوره‌های مختلف می‌پردازد.

راب کرایر در ادامه‌ی کار دوران به بررسی و تحقیق آثار معماری جهان با توجه به شکل آنها پرداخت. او در کتاب « ترکیب‌بندی معماری» شکل های پایه،یعنی مربع، دایره و مثلث را تعریف کرده و براساس آنها به تحلیل آثار معماری پرداخته است. کرایر علم هندسه را مبنای مشترک همه‌ی معماری ها قرار داده و عناصر معماری را به دسته‌های زیر تقسیم می‌کند : 1ـ نقطه 2ـ خط 3ـ سطح 4ـ حجم 5ـ فضای داخلی 6ـ فضای خارجی، و در ترسیم‌های زیادی، حالت‌های گوناگون این عناصر را بررسی می‌کند. او دسته‌بندی بسیار مشخصی در مورد مهمترین سیستم‌های سازماندهی عملکرد دارد که عبارت اند از: سازماندهی مرکزی ، سازماندهی خطی ، سازماندهی مرکزی و خطی ، سازماندهی چندشاخه‌ای ، سازماندهی شبکه‌ای ، سازماندهی سطوح مختلف بر روی هم ، سازماندهی پیچ در پیچ .

در مجموع کرایر هم باتوجه به شکل، به‌عنوان تنها مرجع مشترک و با ابزار هندسه به تحلیل معماری می‌پردازد.

کلاوس هردگ از دیگر متفکرانی است که در تحلیل‌هایش از رویکرد شکلی استفاده می‌کند.او در کتاب « ساختار و شکل در معماری اسلامی ایران و ترکستان» به بررسی شکل در معماری ایران و ترکستان ــ از فضاهای بزرگ شهری تا یک اتاق کوچک ــ می‌پردازد و با تحلیل نمونه‌های شاخص معماری و مقایسه‌ی آنها باهم ، در جستجوی فهم و درک معماری آنها است. بعنوان نمونه در مقایسه‌ی شکلی یک مینیاتور متعلق به 1520 میلادی و پلان مسجدشاه اصفهان (1630ـ1597 م.) به این نتیجه می‌رسد که احتمالاً در طرح این مسجد از ساختار شکل آن مینیاتور استفاده شده است.

در این مقاله با رویکرد شکلی آثار معماری دو معمار ارزشمند ایرانی ــ هادی میرمیران(1323) و بهرام شیردل(1330) ــ بررسی و بدون توجه به مفاهیم مطرح شده در آن پروژه‌ها دیاگرام فرم آنها تحلیل می شود.پرسش اصلی در هنگام مقایسه ی آثار این دو معمار این است که فرم چه جایگاهی در آثار این دو معمار دارد؟ در این بررسی هر گروه از آثار در گرایش غالب شکلی حاکم بر آن تعریف شده، اما در هر گروه غیر از گرایش های غالب،گرایش های فرعی دیگری هم دیده می شود.منظور از دیاگرام در این مقاله، خلاصه ی فکر است که به ساده ترین شکل بیان می شود.به عبارت دیگر دیاگرام فرم،خلاصه ی فکر هنرمند در مورد اثر است. طرح این مقاله می تواند آغازگر راهی در تجزیه و تحلیل و نقد آثار معماری معاصر ایران باشد و نگارنده از نظرات کارشناسان استقبال می نماید.

1- آثار معماری میرمیران را می‌توان در سه گرایش شکلی دسته بندی کرد :

1-1‌ استفاده از دیاگرام فرم آثار معماری

میرمیران در پروژه‌های ابتدای دهه هفتاد خورشیدی از این روش در طراحی پروژه‌های معماری استفاده کرده است.در این روش، او با انتخاب دیاگرام فرم یک اثر معماری، طراحی را آغاز کرده ــ به تعبیر بهرام شیردل، معماری را از معماری شروع می‌کند ــ و در روند طراحی گاهی پروژه تا آخر، تحت تأثیر دیاگرام اولیه باقی مانده و گاهی دچار تغییرات شگرفی شده است.

میرمیران در پروژه فرهنگستان‌های ایران (اردیبهشت 1373) با استفاده از عناصر فضایی معماری ایران مانند : مدخل، صفه، دروازه، چهارطاق، حیاط و ایوان شروع به طراحی کرده و در روند طراحی از تناسبات افقی و عمودی مسجد کاج اصفهان ( در حدود 1325 م.) هم استفاده کرده و در نهایت به پروژه‌ای دست یافته که دیاگرام فرم آن تاحدودی تحت تأثیر دیاگرام فرم مسجد کاج اصفهان است.

در پروژه کتابخانه ملی ایران (دی ماه 1373) که به فاصله زمانی اندکی نسبت به پروژه فرهنگستان‌ها طراحی شد، یکباره دیاگرام فرم پروژه متحول می شود. البته این تحول در اثر آشنایی میرمیران با شیردل و تأثیری که از او می‌گیرد، حاصل شده است.گفته شده" او از شکل تجرید شده ی دماوند در ایجاد فرم طرح خود استفاده کرده است" اما به‌نظر می‌رسد دیاگرام فرم این پروژه تحت تأثیر پروژه‌ی سردر ورود به یک غار باستانی (72ـ1967) اثر ماسیمیلیانو فوکساس است.البته پروژه‌ای که در نهایت خلق شده، دارای شکلی منحصر به فرد است و به تعبیر بهرام شیردل از معدود پروژه های آن مسابقه بود که قابل مطرح شدن در عرصه ی بین المللی است.

پروژه‌ی دیگری که در این گروه قرار می‌گیرد، مجموعه ورزشی رفسنجان (80ـ1373) است.این پروژه هم تحت تأثیر دیاگرام فرم یک یخچال سنتی است که در نزدیکی سایت پروژه قرار دارد. این پروژه تفاوت شکلی زیادی با یخچال موردنظر ندارد ، بلکه تفاوت عمده در تغییرکاربری و مصالح ساختمانی آن است. بنابراین خلاقیتی برای آفرینش فرم معماری صورت نگرفته است.

2-1 استفاده از دیاگرام فرم آثار هنری و طبیعت

در این مرحله میرمیران با استفاده از فرم‌های موجود در طبیعت یا آثار هنری موجود ، شروع به طراحی کرده و در روند طراحی کاملاً از آنها فاصله گرفته و به پروژه ای با دیاگرام متفاوت دست می‌یابد.

او در پروژه موزه ملی آب ایران (1374) از خواص شکلی دو عنصر آب و خاک استفاده می‌کند و به اصطلاح تر و خشک را باهم می‌بیند و به آن‌ها تجسم می بخشد. فرمی که در نهایت خلق شده بسیار بدیع است و ارتباط عمیقی با سایت پروژه دارد. البته به نظر می رسد رابطه ی ظریفی بین دیاگرام شکل این پروژه و دیاگرام شکل پروژه ی ترمینال بین المللی بندر یوکوهاما اثر کاتزیو سجیما وجود دارد.

در پروژه کتابخانه مجلس کانسای- ژاپن (1375)، او و همکارانش با سه ‌دیاگرام، فرم پروژه را تکمیل کردند. ابتدا ساختار سه‌قسمتی شعر هایکو مدنظر میرمیران قرار گرفت ، سپس به پیشنهاد دانشمیر از مجسمه‌ی آلبرتو جیاکومتی ــ دستانی که تهی را دربرگرفته‌اند ــ استفاده شد وساختار سه‌قسمتی موردنظر به دو فرم و یک فضای بینابین تبدیل شد. ( این دیاگرام در آینده بیشتر مورداستفاده ی میرمیران قرار می‌گیرد) و در نهایت با نظر شیردل مجسمه‌ای از رایمو اوتراینن ((TOMENA,1976 آخرین تأثیر را بر فرم کتابخانه گذاشت و باعث شکل‌گیری خطوط افقی و برآمدگی‌ها و فرورفتگی‌هایی در پروژه شد. در مجموع پروژه‌ای که حاصل شد، دارای دیاگرام فرم جدیدی است و به‌نظر می‌رسد از موفق‌ترین پروژه‌های معماری معاصر ایران است.

اثر دیگری که در این گروه قرارمی گیرد ، پروژه بانک توسعه صادرات ایران (1376) است. دیاگرام فرم پروژه از مکعبی شکل گرفته است که شکافی در‌آن قرار دارد و یادآور فرم گاوصندوقی است که در‌ش اندکی بازمانده است. همچنین به‌نظر می‌رسد پوسته‌ی خارجی پروژه تحت تأثیر اثری از رابرت اسمیتسون بنام Strati Pendenti (1988)است.

3-1 استفاده از دیاگرام دو فرم و فضای بینابین

این دیاگرام را می‌توان در آثار گذشته‌ی میرمیران هم مشاهده کرد، اما در چند پروژه ی متاخر نقش اساسی را در سازماندهی پروژه‌ها به‌عهده می‌گیرد.خصوصیت اصلی این فضای بینابین، ترکیب‌شدن با فضاهای عمومی و شهری است و به‌نظر می‌رسد میرمیران در این آثار به زبان شخصی ویژه ای دست یافته و دیاگرام فرم جدیدی از آن حاصل شده است.

پروژه کانون وکلای دادگستری تهران (80- 1374) ازجمله آثاری است که درآن از دیاگرام دو فرم و فضای بینابین استفاده شده است. این پروژه هم مانند پروژه کتابخانه کانسای از مکعبی تشکیل شده است که یک فضای تهی به‌صورت مورب آنرا بریده است. استفاده از فرم ترازو (نماد عدالت) بعنوان دیاگرام فرم اولیه، تأثیر به‌سزایی در معلق‌شدن دو قسمت حجم داشته است و باعث‌شده فرم‌ها در فضای بینابین بصورت معلق دیده شوند. (تصویر15)

میرمیران در پروژه توسعه حرم حضرت معصومه (1378) هم از این دیاگرام استفاده می‌کند. دیاگرام فرم پروژه از دو حجم، یکی بزرگ و دیگری کوچک با فضایی بینابین آنها شکل گرفته است. فضای بینابین گذری شهری است که مردم را به‌طرف سمت سایت هدایت می‌کند. در شکل‌گیری فرم این پروژه،منابع دیگری مانند: الهام از «موجهایی که در اثر وزش باد در شن‌های کویر و یا آب دریاچه پدید می‌آید»، و برداشتی از جریان معماری نواری هم تأثیر داشته است.

دیاگرام مورد بحث در پروژه‌ی سفارت ایران در فرانکفورت (1379) به اوج بیان شکلی خود می‌رسد. در این پروژه هم فضای بینابین به گذری عمومی تبدیل‌شده و هم به رابطه ی شهر و معماری توجه ویژه شده است.

سرانجام جالب است بدانیم که دیاگرام فرمی که میرمیران در این پروژه‌ها از آن استفاده کرده است در دوره‌ی عیلامی برای سازماندهی معابد استفاده می شده است. راه موربی که به درون معبد وارد می شد ، فضا را به سه قسمت تقسیم می کرد.

2- آثار معماری شیردل را هم می‌توان در سه گرایش شکلی دسته بندی کرد :

1-2 استفاده از دیاگرام‌های هندسه فولد

شیردل قبل از بازگشت به ایران ،سه پروژه‌ی موفق در عرصه‌ی بین‌المللی طراحی کرد که همه‌ی آنها اهمیت د‌ارند. بحث اصلی در شکل‌گیری فرم این پروژه‌ها، هندسه ی فولد و سطوحی است که بر هم تا می شوند. شیردل در این‌باره گفته است : " بحث درباره‌ی نظریه‌ی فولدینگ تقریباً دوسال است که به‌صورت فعلی مطرح شده است و به‌نظر من از تحولاتی است که در کار ما و آرشیتکت‌های دیگری که به آن شهرت یافته‌اند، پدید آمده است. همه‌ی پروژه‌هایی که طراحی کرده‌ایم، در ادامه‌ی یکدیگر قرار دارند، تحولی که خود پایه‌ی تحول دیگری می‌شود. زمانی که پروژه‌هایی را در لوس‌آنجلس آغاز کردیم و بخصوص طرح کتابخانه اسکندریه، اساس طراحی بر فولدینگ بود، بدون‌آنکه از این مبحث ریاضی که یک ریاضی‌دان فرانسوی پایه‌گذار آن است اطلاعی داشته باشیم.برحسب اتفاق با این نظریه آشنا شدیم و در پروژه‌های بعدی با دقت نظر بیشتری نسبت به آن، فضاها را طراحی کردیم. مثلاً در طرح نارا ،کار قبلی را ازنظر فضایی با این نظریه‌های ریاضی تطبیق دادیم."

به‌نظر می‌رسد که طرح تالار همایش نارا44 (1992) بجز هندسه فولد، (دیاگرام زین اسبی که 90 درجه چرخیده است) تحت تاثیر یکی از اسکیس‌های اولیه ی پیتر آیزنمن در طرح مجموعه نانوتانی ژاپن (92ـ1990) است. مسئله‌ی دیگری که در مورد این طرح مطرح شده است، شباهت ساختار فضایی معابد بودایی با ساختار فضایی پروژه ی نارا است، که در اثر مقایسه‌ی دیاگرام فرم آنها متوجه این مسئله خواهیم شد. در مجموع فرم بدست‌آمده بسیار پیچیده و پیشرو بوده که در سطح بین‌المللی مطرح شده است.

پروژه‌ی دیگری که در آن از هندسه فولد استفاده شده ، موزه ملی اسکاتلند ( 1992 ) است که با فاصله زمانی اندکی از تالار همایش نارا طراحی شده است. الهام ازعناصر موجود در طبیعت نقش اساسی در بوجودآمدن فرم این پروژه داشته است.شیردل در مورد این پروژه گفته است:"حجم کلی ساختمان خصوصیاتی نظیر Great Glen (دره‌ای در اسکاتلند)، کوههای Grampian، پیچ و خمهای کالدونیا و سنگ‌های ایستاده باستانی و مرموز را تقلید می‌کند."

2-2 استفاده از دیاگرام فرم آثار هنری

شیردل در این مرحله به مجسمه‌های رایمو اوتراینن (94ـ1927) علاقه‌مند شد و در پروژه‌های معماری اش از دیاگرام فرم آثار اوتراینن استفاده کرد و توانست به پروژه‌های موفقی ازلحاظ تولید فرم و فضای تجربه نشده دست یابد. همچنین جریان معماری نواری- که محصول دوران پست‌مدرن و نگاه پلورآلیستی به جهان هستی است- در این دوره موردتوجه شیردل بوده است.

به نظر میرسد در پروژه فرودگاه بین‌المللی امام خمینی (1374) شیردل از دیاگرام فرم یکی از آثار اوتراینن استفاده کرده و توانسته به خلق فرمی بدیع در طرح فرودگاه دست یابد. در اثر مقایسه ی این دو اثر می توان وجوه مشابهی را در آنها دید. کشیدگی در امتداد افق و لایه لایه شدن فضا از مهمترین ویژگی های شکلی این پروژه است .

پروژه بانک توسعه صادرات ایران (1376) از موفق‌ترین آثار شیردل در این دوره است که در طرح آن از دو دیاگرام استفاده شده است.ساختار اصلی این پروژه از کنار هم قرار دادن برش‌هایی از دیاگرام Cusp بدست آمده است. اما به‌نظر می‌رسد دیاگرام فرم یکی دیگر از آثار اوتراینن( ( Water Shadow,1980 در شکل‌گیری این اثر نقش به‌سزایی داشته است. در مجموع فرم نهایی خلق شده از فرم‌های بسیار پویا است. به‌گونه‌ای که پروژه تعداد نامحدودی نما دارد و مسئله‌ی طراحی نما به‌صورت سنتی، در این پروژه مورد نقد قرار گرفته است.

در طرح توسعه حرم حضرت معصومه (1378) به نقش حیاط و فضای خالی آن در مرکز توجه می شود. از آنجا که مرکز در فضاهای معماری ایران دست‌نیافتنی است، در این پروژه هم مرکز دست‌نیافتنی شده و کل پروژه حول این مرکز و مرکز دیگری که در خارج از طرح قرار دارد، شکل گرفته است.

همچنین به‌نظر می‌رسد که در طرح نماهای داخل حیاط و نحوه‌ی قرارگیری گنبد در حجم بنا از دیاگرام فرم یکی دیگر از آثار اوتراینن( ( Light Ship,1978 استفاده شده است. اما نکته‌ی قابل‌توجه در این پروژه نسبت به پروژه‌های دیگر این دوره، نقدی است که به دیاگرام فرم معماری‌های گذشته وارد شده است. دیاگرام معماری‌های قبل از معماری مدرن «فرم بر روی زمین» بود، در دوره معماری مدرن« فرم بر فراز زمین» دیاگرام غالب شد و اما در دوره معاصر، دیاگرام «فرم از زمین» مطرح شده است که در این پروژه‌ شیردل به این دیاگرام معماری معاصر توجه کرده است.

3-2 استفاده از دیاگرام فرم بدون مرکز

شیردل در پروژه‌های اخیرش نوعی بازگشت به معماری ایران را تجربه کرده است. سازماندهی فرم در اطراف یک تهی، ساختاری است که منشاء شکل‌گیری مساجد ، مدارس و خانه‌های بسیاری در معماری ایران بوده است. البته این سازماندهی، که شیردل حول تهی مطرح می‌کند،بسیار پیچیده‌تر است و با خود مفاهیم معماری معاصر را به‌همراه دارد. ــ مانند طرح توسعه حرم حضرت معصومه که به آن اشاره شد ــ او در پروژه مجموعه مسکن استیجاری یزد (1379) از این سازماندهی استفاده کرده و دو فضای خالی عظیم را در مجموعه قرار داده و با شبکه راههای شیب‌دار و پیوسته‌ای، سطوح مختلف پروژه را سازماندهی می‌کند.

او در این باره گفته است : «سازماندهی فضایی عناصر سایت در اطراف یک تهی صورت می‌گیرد و این خود استعاره‌ای است از اینکه در بافت شهرهای ایران ما نومنتالیسم مورد نقد قرار گرفته و مرکز وجود ندارد.»

نکته‌ی دیگری که شیردل همواره بدان توجه دارد- و در کار میر میران هم به آن اشاره شد- ، رابطه ی شهر با طرح معماری پروژه است، که در این پروژه باعث به وجود آمدن راهی عمومی شده است که از بین ساختمان های موجود حرم و پروژه ی شیردل می‌گذرد وگذرهای اطراف را به هم متصل می کند . پروژه دیگری که به دقت بحث رابطه ی شهر با معماری و دیاگرام فرم از زمین در آن مطرح شده است، سفارت ایران در برزیل (1380) است. ساختار پروژه از کنارهم قرارگیری سه ‌فرم با سه‌کاربری مشخص بوجود آمده است، که به‌نظر می‌رسد علاوه بر ساختار فضایی باغ ایرانی، تحت تأثیر دیاگرام فرم خانه‌ی شماره 10 جان ‌هیدک هم می‌باشد. سه گذر طراحی شده در طرح، حول یک تهی به ‌هم می‌پیچند و فضایی خالی را در دل حجم پروژه بوجود می‌آورند. ارتباط این خالیِ معلق به‌طور آگاهانه با زمین قطع شده است و درمجموع با این پروژه، شیردل بیشتر به هدف اصلی‌اش که همانا خالی‌کردندر معماری است، نزدیک شده است. سرانجام شیردل در طرح مرکز فناوری نهاد ریاست‌جمهوری (پاییز 1380) دوباره به فضای خالی در مرکز روی می‌آورد و فضاها را حول یک تهی سازماندهی می‌کند. نکته ی قابل توجه پس از مطالعه ی آثار شیردل، دسته بندی خود او از پروژه هایش است. -که به دسته بندی نگارنده بسیار نزدیک است- او آثارش را به چهار دوره تقسیم می کند: " 1.پروژه اول معماری 2. پروژه دوم معماری 3. پروژه سوم معماری 4. پروژه چهارم معماری."

نتیجه گیری

در مجموع از این مقاله می توان به نتایج زیر دست یافت:

1. میرمیران و شیردل در فرایند طراحی معماری،از یک دیاگرام فرم به عنوان نقطه ی آغاز طرح استفاده می کنند.این روش شاید اولین بار توسط مارسل دوشان ابداع شده باشد.دوشان هنگامی که با دخل و تصرف در مونالیزای داوینچی اثری بنام L.H.H.O.Q. تولید کرد،آغازگر راهی بود که تحت عنوان حاضر-آماده (Ready-Made) معروف شد و شاید بتوان استفاده از دیاگرام فرم آثار موجود را در معماری میرمیران و شیردل در ادامه ی کار دوشان قرار داد که در نوع خود روش بسیار مطرحی در طراحی معماری معاصر محسوب می شود. به عنوان نمونه میتوان به استفاده ی رم کولهاس از دیاگرام فرم ویلا ساووا ی کوربوزیه در پروژه ی ویلا دال آو اشاره کرد.

2. میرمیران بیشتر بر فرم و ویژگی های تندیسگونه ی آن تاکید می کند و این ویژگی باعث به وجود آمدن شباهت هایی در کل کارهای سه دوره ی مورد بحث این مقاله شده است و از این جهت شاید بتوان کارهای او را با کوربوزیه مقایسه کرد که همواره یکی از دغدغه های او هم فرم تندیسگونه ی پروژه بود (مانند نمازخانه رنشان).

3. شیردل به فضا و روابط فضایی بین احجام توجه می کند و به همین دلیل در هر دوره فرمی که تولید می کند ،دارای ویژگی های متفاوتی نسبت به فرم های قبلی است و از این جهت می توان آثار او را با جان هیدک مقایسه کرد،که دغدغه ی فضا و روابط فضایی بین احجام را داشت (مانند پروژه ی ماسک برلین).

4. با دقت در روند شکل‌گیری آثار معماری این دو معمار ‌ می‌توان بازگشتی به معماری ایران را در آثار متاخر آنها مشاهده کرد. میرمیران با کاستن از فرم و افزودن به فضا(حرکت از ماده به روح) و شیردل با توجه به فضای خالی در مرکز به دنبال برقراری ارتباط با معماری ایران هستند که هر دو روش حرکتی در جهت پیشبرد معماری ایران در عرصه های بین المللی است.

معماری پست مدرن ایرانی – قسمت دوم

    توجه و درک صحیح از ماهیت معماری ایرانی و تلفیق مناسب آن با اصول و فن ساختمان سازی ساختمان های مدرن، تلاش معماران ایرانی برای بومی کردن معماری مدرن، در اوایل سلطنتِ پهلوی دوم بود، از این رو این نوع نگرش که به پست مدرن بوم گرا یا تاریخ گرا در جهان معروف است را می توان به معماری نوگرای ایرانی نسبت داد.

    از مشخصه دیگر این دوره می توان به نوگرایی عصر مدرن و همچنین استمرار سنت معماری ایرانی به صورت شفاف و هنرمندانه که در شکل کالبدی بنا ملحوظ شده است، اشاره کرد. می توان بیان نمود که اصول نظری و شکلی این سبک معماری بر پایه زمان (عصر مدرن) و مکان (سرزمین ایران) استوار است. این دو رکن اساسی، هم تراز یکدیگر در ترکیب کالبدی ساختمان نشان داده می شد.

این نوع نگرش را می توان معماری پست مدرن به مثابه زمینه تاریخی یک کشور برشمرد.

فردریک جیمسن نظریه پرداز فرهنگ معتقد است:

سالهای دهۀ 1960 که اوج شکوفایی مدرن به شمار می رود، از جهات گوناگون، دوران انتقالی رهگشایی است، دورانی که در آن نظم نوین جهانی (استعمار نو، انقلاب سبز، رایانه ای کردن، و اطلاعات الکترونیکی) به واسطۀ تضادهای درونی و مقاومت های بیرونیش که به گونه ای هم زمان استقرار می یابد، کنار زده شده و دچار آشفتگی می شود.

 

    هنرمندان پست مدرن شکل و شمایل انسانی و دیگر فرم های قابل شناخت را مجدداً در کارهایشان عرضه کردند، در معماران پست مدرن تاریخ گرا به کار گیری سبکهای تاریخی یا اجزاء قابل شناخت سبکهای خاص، مفهوم و مقصودی مشابه دارد؛ خلق فرم با در نظر گرفتن پیوستگی ها و رابطه ها، تا حد ساختن یک روایت.

مجموعه ورزشی رفسنجان اثر میرمیران

**حجم مخروطی شکل نمایانگر یخچال های کویری هستند که بعضی از آنها هنوز هم در کرمان یافت می شوند. این نوعی برخورد مینیمالیستی میرمیران با یخچالهای کویری می باشد.

برخورد معماران ایرانی با معماری مدرن شکل گرفته در ایران:

    همان طور که گفته شد این نحوه برخورد با معماری مدرنِ شکل گرفته شده در ایران به دو دوره قابل تقسیم است: 

دوره اول که از فرمها و کاشی کاری ایرانی به عنوان زینت برای ساختمان های مدرن استفاده می شد.

دوره دوم را معمارانی ساختند که با درک صحیح از روند شکل گیری معماری ایرانی، سعی بر ایجاد و خلق فضای معماری ایرانی و شکل دادن هویت ایرانی به معماری مدرن بودند.
 دوره اول:
    در این دوره که به عنوان معماری مدرن اولیه ایران نیز شناخته می شود، فرم های سنتی و معماری گذشته ایران به عنوان زینت برای ساختمانهای مدرن مورد استفاده قرار گرفتند.

فرم و نقوش تاریخی به عاریت گرفته شدند و تنها به عنوان تزئین بر روی بناهای مدرن استفاده می شدند، که خود نوعی آرایش یا بزک ساختمان ها به شمار می رفت.

از معماران شاخص این دوره می توان به معمارانی مثل: هوشنگ سیحون، نادر اردلان، کامران دیبا، کورش فرامرزی، محسن فروغی، علی سردار افخمی، و غلامرضا فرزانمهر اشاره کرد. 

در این دوره سعی شد تا ساختمان هایی طراحی شود که در آن به شیوه ای مناسب و ترکیبی زیبا، تلفیق این دو معماری کاملاً متفاوت صورت پذیرد. بدین ترتیب حتی قبل از آنکه معماری پست مدرن در غرب و نهایتاً در کشورهای دیگر گسترش یابد، نوعی معماری مدرن ایرانی که توجه به تمدن، فرهنگ و تاریخ ایران داشت، در کشور ما رشد نمود.

از آثار معروف و شاخص این دوره می توان به بناهای زیر اشاره کرد:

کتابخانه دانشگاه تهران

ساختمان تئاتر شهر تهران، علی سردار افخمی

مسجد دانشگاه تهران، محسن فروغی

مجلس قدیم شورای اسلامی، آندره بلوک و حیدر غیایی

خانه دولت آبادی، هوشنگ سیحون
دوره دوم:
    در این دوره معماران در ابتدای طرح، سعی بر تلفیق و نمایش هر دو جنبه فرهنگ بومی ایران و خصوصیات جهانی عصر مدرن در کالبد فیزیکی بنا را داشتند. این مطلب بر خلاف قالب بناهای جدید است که یا شکل ساختمان به کلی مدرن و یا به کلی سنتی است و یا طرح های سنتی به عنوان آرایش یا بزک ساختمانهای مدرن مورد استفاده قرار می گرفتند.

فرم آوانگارد(Avant-Garde) (آوانگارد به معنی پیشتاز، گروه پیش رو در هر زمینه به ویژه در موسیقی، ادبیات و هنرهای تجسمی که آثارشان عمدتاً به خاطر شیوه های نامعمول و آزمایشی متمایز می شود. ) در معماری را در این دوره هوشنگ سیحون فارق التحصیل دانشکده هنرهای زیبای تهران و بوزار پاریس و سومین رئیس دانشکده هنرهای زیبا بدین گونه توضیح می دهد :

 

« ما سعی کردیم که در ایران معماری مدرن داشته باشیم، ولی مدرنی که حال و هوای گذشته ایران در آن تبلور داشته باشد »

 

این دوره تا اوایل انقلاب ادامه داشت و با شروع جنگ این روند رو به رشد معماری ایران در اوج خود به کلی نابود شد.

از آثار شاخص این دوره می توان به بناهای زیر اشاره کرد:

مقبره بوعلی سینا، (1330-1326) هوشنگ سیحون

مقبره نادر شاه، (1338) هوشنگ سیحون

مقبره حکیم عمرخیام، (1341) هوشنگ سیحون

مقبره استاد کمال الملک، (1342) هوشنگ سیحون

مدرسه عالی مدیریت (امام صادق کنونی) ، نادر اردلان

دانشگاه بوعلی سینا، نادر اردلان

موزه هنرهای معاصر، (1355-1346) کامران دیبا

شهرک شوشتر نو، (1356-1352) کامران دیبا

بنای و برج آزادی، (1355-1350) حسین امانت

ساختمان سازمان میراث فرهنگی کشور، حسین امانت

سردر ورودی دانشگاه تهران، (1345) کورش فرامرزی

مقبره الشعرا تبریز، (1351-1356) غلامرضا فرزانمهر
 مراسم روز معمار و اعطای جایزه میرمیران

سوم اردیبهشت‌ماه سال‌جاری، جایزه‌ی میرمیران به برترین پایان‌نامه‌ی دانشگاهی اعطا می‌شود.

در مراسمی که هم‌زمان با سومین سال‌روز درگذشت سیدهادی میرمیران در خانه‌ی هنرمندان برگزار خواهد شد، ازسوی بنیاد میرمیران به برترین پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد و دکترا جایزه‌هایی تعلق خواهد گرفت.

همچنین مراسم بزرگداشت سیدهادی میرمیران به‌همراه برپایی نمایشگاه کتاب و آثار منتخب و همچنین نمایشگاهی از آثار وی در نگارخانه‌ی به‌نام خودش در خانه‌ی هنرمندان برگزار می‌شود.

رییس انجمن مفاخر معماری در این‌باره توضیح داد: روز معمار که هرساله با یک عنوان برگزار می‌شود، امسال با عنوان فناوری‌های نوین ساختمانی برگزار خوهد شد.

محمدرضا قهاری اضافه کرد: این برجسته‌ترین کاری است که برای روز معمار امسال در نظر گرفته شده است.

وی همچنین از احداث پژوهشکده معماری میرمیران در کاشان خبر داد و گفت: این پژوهشکده به‌زودی راه‌اندازی خواهد شد.

قهاری درباره محوطه‌سازی مزار هادی میرمیران در قطعه هنرمندان توضیح داد: دو پروژه طراحی قطعه هنرمندان و ساخت تندیس او از برنامه‌های پیش‌بینی‌ شده بودند که ساخت تندیس با هزینه سازمان اقتصادی کیش انجام و هم‌زمان با دومین سال خاموشی هادی میرمیران درگذر هنرمندان کیش نصب و پرده‌برداری شد. اما محوطه‌سازی قطعه‌ی هنرمندان به‌خاطر مشکلات موجود عملی نشد و دلیل آن نیز بودجه‌ای بود که باید از طریق شهرداری تأمین می‌شد.

سید هادی میرمیران – هنرمند معمار و شهرساز-، شانزدهم فروردین‌ماه 1385 نقشه‌ها و طرح‌های نیمه‌کاره‌ی احیای تاریخ ایران را موقتا رها کرد؛ تا برای ادامه‌ی مداوا به آلمان سفر کند. اما عمل جراحی موفق نبود و به‌رغم تلاش پزشکان برای به‌هوش آوردنش، پس از یک‌هفته بی‌هوشی دار فانی را وداع گفت.

از همان روزهایی که توده‌ای در کلیه‌اش پیدا شد، دیگر میرمیران بدون عصا یا ویلچر راه نرفت، اما تا وقتی به اتاق ساده و کوچک او در گوشه ساختمان محل کار پویا و پررفت‌وآمدش نمی‌رفتی، باور نمی‌کردی که روی ویلچر می‌نشیند و ساعاتی طولانی را روی تخت می‌گذراند و چنین طرح‌هایی می‌آفریند.

مدیریت قاطع و حضور مستمر و باوسواسش در جلسات که در اتاق خودش تشکیل می‌شد، حاکی از این امر بود.

به گفته‌ی خیلی‌ها او مارسل دوشان ایران است. تصاویر ماکت‌های ساختمان‌های اجرا شده و نشده، خود حاکی از این مدعاست.

سال‌های 1345، 46 و 47، آن روزهایی که مهندس هوشنگ سیحون رییس دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و ‌به هر بهانه‌یی دانشجویان را جریمه و وادارشان می‌کرد تا معماری ایران را بشناسند، آنان را به رلوه – اندازه‌گیری و تهیه نقشه – از بناهای معماری مجاب می‌کرد؛ از قره‌کلیسای ماکو، کلیسای جلفا گرفته تا ارگ علیشاه و…؛ مسجد عالی‌قاپوی اصفهان نصیب میرمیران شد.

طرح‌های فانتزی، تخیلی و ایده‌های بلندپروازانه‌ی او را سال پایینی‌های دانشکده‌ی معماری دانشگاه تهران، و آتلیه‌ی پروفسور اعتصام به‌خوبی به‌یاد دارند.

دانشجویی که بیشترین مدال، نشان و جایزه‌ی دانشکده را از آن خود می‌کرد.

سال 1347و پس از پایان تحصیل، فعالیت حرفه‌یی‌اش را آغاز کرد و با تاسیس شرکت ملی ذوب آهن ایران – اصفهان، 10 سال مسؤول کارگاه معماری و آتلیه‌ی طراحی معماری و شهرسازی این شرکت شد.

پس از انقلاب، وزیر مسکن و شهرسازی وقت – زنده‌یاد مهندس سراج‌الدین کازرونی – از هادی میرمیران کمک گرفت و طرح جامع منطقه و شهر اصفهان را به او سپرد. او شهر جدید بهارستان را طراحی کرد.

میدان کهنه‌ – محل زندگی کلمیان اصفهان، حوالی مسجد جامع بود، میرمیران طرحی جدید برای این میدان ارایه داد؛ می‌گویند نقطه عطف اصفهان از آنجا بسته شده است. هم‌چنین بسیاری از کارشناسان اذعان دارند، بسیاری از آن‌چه را که اصفهان امروز دارد، از این پیشکسوت سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور است.

ساختمان مکتب‌القرآن و طراحی مجموعه فرهنگستان‌های جمهوری اسلامی که عنوان نخست مسابقه – سال 1373- به خود اختصاص داده بود، هنوز در خاطره‌ها جا دارد. این طرح‌ها را نقطه‌ی تحولی در معماری پس از انقلاب می‌دانند که یخ بسته‌شده معماری پس از انقلاب را آب کرد.

جایزه‌ی نخست و مقام اول این مسابقه به طراحی او – برج سه‌تایی بلندی که دروازه‌ی علم میانه‌ی آن جا داده شده بود ـ تعلق گرفت؛ اما هنوز هیچ‌کس نمی‌داند چرا طرح پنجم اجرا شد که البته هنوز نیمه‌کاره مانده است.

میرمیران مشاور مادر شهر بم هم بود؛ طرح توسعه‌ی شاه‌چراغ روی میز کارش پهن و نیمه کار ماند و بازسازی محوطه ارگ کریم‌خانی شیراز هم.

پروژه‌ی کتابخانه شورای شهر کانسای، پروژه موزه ملی آب ایران و طرح بزرگراه نواب، توسعه‌ی میدان بهارستان، مجموعه‌ی کریمخان زند شیراز، طرح توسعه حرم حضرت معصومه (س) و فعالیت در زمینه طراحی شهری اصفهان شیراز و تهران – طرح نواب، در کارنامه‌ی مفید کاری‌اش ماندگار ماند.

آثار میرمیران دارای ویژگی تندیس‌گونه‌یی است و نمونه شاخص این ویژگی در پروژه‌ی بانک توسعه صادارت ایران هویداست. او متدهایی را که در جهان می‌آمد، بلافاصله دریافت و در معماری خود به کار می‌بست.

کم کردن از ماده و افزودن به فضا ویژگی مهم کارهای اوست؛ ترکیب معماری با شهر، تعلق به مکان و همگامی با روح زمان ویژگی‌های دیگر آثار میرمیران است.

فانتزی‌های جوان پویای دهه‌ی 40 اجرایی، ساده، بی‌پیرایه و موفق‌تر از پیش شده بودند. ساختمان کانون وکلای دادگستری مرکز، با اجرای نمای مسعود عربشاهی حکایت از آن دارد.

ایده نو، خلاقیت، نوآوری و داشتن حرف تازه اصلی‌ترین معیار انتخاب هیات داوری جایزه‌ی معمار ?? برای انتخاب این بنا به عنوان برترین ساختمان‌های پس از انقلاب بود.

کسب 30 جایزه‌ی عموما نخست، تقدیر، لوح، نشان و مدال و تالیف حدود10 مقاله در زمینه‌های مختلف معماری و نیز ده‌ها سخنرانی در دانشگاه‌ها و مجامع مهم و معتبر دنیا، این فارغ‌التحصیل ممتاز دانشگاه تهران را جزو برترین‌های معماری ایران کرده بود.

سیدمحمد خاتمی – رییس جمهوری وقت ایران در سال 83 – نشان دولتی درجه‌ی یک فرهنگ و هنر کشور را به وی اعطا کرد.

بنا بر این گزارش، 10 پروژه برای دور دوم رقابت انتخاب شدند و مهندیس مشاور نقش جهان پارس به خاطر کیفیت هنری برنده شد.

این معمار نامدار ایران دقایقی پس از ظهر روز 30 فروردین 85 درپی عمل جراحی از ناحیه ستون فقرات در آلمان درگذشت و در قطعه‌ی هنرمندان بهشت زهرا (س) به‌خاک سپرده شد.

● رونمایی کتاب «مجموعه آثار میرمیران»

:: آرونا

سید هادی میرمیران را بدون اغراق تاثیر گذارترین معمار بعد از دوره دفاع 8 ساله 15 سال اخیر درمعماری معاصر ایران است؛ معمار و شهرسازی صاحب سبک و یک معمار مولف در معنای واقعی ….

جمعه هفتم بهمن شرکت عمران و بهسازی شهری طی مراسمی کتاب مجموعه آثار سید هادی میرمیران شامل گزیده‌ای از طرح‌ها، عکس ها و پروژه‌های این معمار پیش کسوت را به عموم معرفی خواهد کرد.

سیدهادی میرمیران 60 سال پیش در قزوین متولد شد، او کارشناسی ارشد معماری خود را از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران 37 سال پیش با بالاترین نمره دریافت کرد. فعالیت حرفه ای او را می توان به سه دوره تقسیم کرد.

بین سال های ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷: او در شرکت ملی فولاد ایران و در سازمان برنامه ریزی شهری در کارگاه معماری اش، سمت ریاست معماران را داشت.

بین سال های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷: در شرکت خانه سازی ایران ریاست قسمت طراحی را برعهده داشت و در سازمان خانه سازی و توسعه شهری اصفهان نیز سرمعمار قسمت طراحی بود.

از سال ۱۳۶۷ تاکنون: او مدیر شرکت مشاور نقش جهان پارس است.

سید هادی میرمیران همچنین در آموزش معماری فعال است.

– استاد دانشگاه علم و صنعت دانشکده معماری از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۶

– استاد دانشگاه آزاد اسلامی، دانشکده هنر معماری واحد مرکز از سال ۱۳۷۷ تاکنون

– استاد دانشگاه آزاد اسلامی، دانشکده معماری شیراز از سال ۱۳۷۴ تاکنون

– استاد دانشگاه آزاد اسلامی، دانشکده معماری همدان از سال ۱۳۷۴ تاکنون

– از سال ۱۳۶۸ او در زمینه تهیه مقالات فعالیت کرده است که از آخرین این مقالات که به هجده عدد می رسند، می توان به مقاله «تاثیر معماری اسلامی بر سازه های مذهبی مسیحیان و کلیمیان» اشاره کرد که در سال گفت وگوی تمدن ها در دانشگاه پردیس اصفهان ارائه شد.

یکی دیگر از آخرین مقالات او «معماری نوین ایران» در گردهمایی «معماری دنیای درحال تحول» در موزه هنرهای معاصر در سال 1381 ارائه شد.

هادی میرمیران همچنین در گردهمایی های تخصصی و ارائه مقالات فعال است.

افتخارات شخصی او:

– دریافت تقدیرنامه از سوی جامعه مهندسان مشاور ایران به خاطر «معرفی» معماری ایران در سال ۱۳۷۵

– برنده «جایزه مهراز۱۳۸۲ »

– انتخاب شده به عنوان معمار برتر توسط مهندسان معمار ایران در سال ۱۳۸۲.

– دریافت نشان ملی از دستان ریاست جمهوری و…

حضور در مراسم جمعه 7 بهمن در ساعت 5 بعد از ظهر برای عموم آزاد است.

مکان: فروشگاه بزرگ شهر کتاب، نشر کارنامه، خیابان شهید باهنر (نیاوران)، شماره 426

   سیدهادی میرمیران به سال ۱۳۲۳ در قزوین به دنیا آمد. در سال ۱۳۴۷ از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد.

فعالیت حرفه ای این هنرمند معمار تقریباً به سه دوره مساوی تقسیم می شود :

در فاصله ۱۳۴۷- ۱۳۵۷ او در شرکت ملی ذوب آهن ایران، در اصفهان سرپرست کارگاه معماری واحد طراحی و شهرسازی بوده و مسئولیت تهیه و اجرای طرح های متعددی را در زمینه مجموعه های مسکونی، بناهای عمومی و طرح های شهری در شهرهای جدید الاحداث پولادشهر، زیرآب و زرندنو به عهده داشته است.

از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷ ضمن ادامه فعالیت در ذوب آهن، با شرکت خانه سازی ایران و اداره کل مسکن و شهرسازی اصفهان همکاری کرده است.در شرکت خانه سازی ایران مسئولیت سرپرستی واحد طراحی و در اداره کل مسکن و شهرسازی اصفهان مسئولیت تهیه طرح جامع شهر اصفهان و «طرح منطقه شهری اصفهان» با او بوده است.  او در اصفهان برای اولین بار- در حوزه رسمی شهرسازی کشور- مفهوم «منطقه شهری» را به طور جدی مطرح کرد و با ارائه بسیار درخشان طرحی موفق، در فرآیندی سخت و طولانی از جلسات بررسی و تصمیم گیری در کمیته فنی شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، توانست ضرورت توجه به مناطق شهری، کشور را به منزله عرصه هایی مشخص، مجزا و مستقل در «حوزه مدیریت و برنامه ریزی شهری» نشان دهد.

 از سال ۱۳۶۷ نیز میرمیران به عنوان مؤسس و مدیرعامل شرکت مهندسان مشاور نقش جهان پارس به کار در زمینه شهرسازی و معماری ادامه داد. طی این دوره تهیه طرح های متعدد شهری به ویژه چند طرح بسیار موفق برای احیای مجموعه کریمخانی شیراز، احیا و بهسازی مجموعه میدان کهنه و مسجد جامع عتیق اصفهان و بدنه سازی خیابان چهار باغ اصفهان و نیز شرکت پیگیر و فعالانه او در تمامی مسابقات مهم معماری داخلی- و یک مسابقه بین المللی- و موفقیت چشمگیر او در اغلب این مسابقات به عنوان برنده، همچنین کسب رتبه اول جایزه بزرگ معمار سال ۱۳۸۲ برای ساختمان کانون وکلای تهران و رتبه دوم جایزه معمار سال ۱۳۸۰ برای مجتمع فرهنگی- ورزشی رفسنجان و دریافت نشان فرهنگ و هنر او را به عنوان چهره شاخص و سرشناس معماری و شهرسازی معاصر ایران مطرح کرد.
   مرحوم میرمیران معماری ایران را یکی از برجسته ترین های تاریخ معماری جهان می دانست و علاقه وافری به این معماری داشت.  او در یکی از گفت وگوهایش در این باره گفته است: «من شیفتگی زیادی به معماری ایرانی دارم و برای آن ارزش بسیاری قائلم. معتقدم در تاریخ معماری جهان، اگر معماری ایران یکی از برجسته ترین اجزا نباشد، از برجسته ترین هاست. چون اولاً تداوم دارد. یعنی معماری ایران در دوران قبل از هخامنشیان تا اواخر دوره قاجار به هم پیوسته است. قطع و انفصال ندارد. در همه این دوره ها هم نمونه های مهمی داشته که در تاریخ معماری جهان اثر گذاشته است. مثل تخت جمشید، ایوان مدائن، مقبره سلطانیه و …… بشر باید بتواند به هنر معماری دلخوش باشد. معماران هم باید چیزهایی بسازند که دلخوشی بیاورد… معماری معمار مهم است، باقی امور را دیگران هم می توانند انجام دهند. لوکوربوزیه حتی کشتی هم طراحی می کرد. ویژگی او این بود که همیشه تلاش می کرد چیز جدیدی به وجود آورد، چیز تازه ای خلق کند. ما باید همین را از او یاد بگیریم.بیشتر از معماری لوکوربوزیه باید معماربودن را از او یاد بگیریم. منظور من این نیست که همه باید لوکوربوزیه باشند. هزاران نفر باید بتواند ساختمانهای خوب بسازند. در میان آنها ده نفر هم معمار خوب می شوند. هر کدام که استطاعت خلاقیت داشته باشد.
   ایرج اعتصام در روز مراسم تشییع پیکر مرحوم میرمیران تأکید کرد که عشق و احترام میرمیران به ارزش های معماری گذشته ایران همواره در تمام گفتارها و آثار او منعکس بود. به اعتقاد میرمیران، ضروری است روح و روحیه معماری گذشته ایران را با پیشرفت فنی روز عجین کرد. او عاشق معماری بود و زندگی اش را وقف معماری کرد. میراث تئوری و عملی به جای مانده از میرمیران باید حفظ شده و گسترش یابد.جلیل حبیب اللهیان نیز گفته است: میرمیران تنها چهره ای ماندگار در فرهنگ و هنر ایران نیست، بلکه نمونه ای از استقامت و پایداری در برابر بیماری و مرگ بود. مصادف شدن روز معمار با نام هادی میرمیران، این روز را جاودانه تر کرد.بهرام فریور صدری نیز هادی میرمیران را معمار ایرانی می نی مالیستی دانست که مشخصه های ایرانی را در کارهایش عیناً اجرا می کرد و کارهای دقیق، بدیع و تازه ارائه می داد. به اعتقاد صدری، جامعه حرفه ای به میرمیران بدهکار است تا کارهای او را تحلیل کند.علیرضا قهاری رئیس انجمن مفاخر ایران تأکید کرده است که انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت دائمی فرهنگی ایران و نیز تأسیس موزه ملی معماری، دو پیشنهاد اساسی و مهم میرمیران در روزهای پایان حیاتش بوده است. مهندس میرمیران به جمعیت، انجمن، شهر و استان خاصی تعلق ندارد، بلکه او یک معمار ملی است، با ایده های شرقی و پشتوانه باشکوه معماری فاخر و اصیل ایرانی. انجمن و دوستداران میرمیران، تندیسی از این معمار فرهیخته را تهیه می کنند.

  زنده یاد مهندس هادی میرمیران پس از گذران یک دوره بیماری صعب العلاج در بیمارستانی در آلمان درگذشت. روحش شاد و یادش تا ابد گرامی باد



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۶ ، ۱۱:۳۴
postef postef